ماورالطبیعه

حوادث عجیب و باور نکردنی واقعیت یا خیال


آیت الکرسی

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ * لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

 

 معنی به فارسی

 

خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌گیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند. و به چیزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌یابند. کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست، و اوست والاى بزرگ. * در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. * خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‌برد. و [لى‌] کسانى که کفر ورزیده‌اند، سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند

سه شنبه 22 بهمن 1398برچسب:,

|
 

ستاره طارق چیست؟

آیا ستاره طارق یکی از پنج صیحه یا ندای ذکر شده در آخر الزمان است؟

ظهور ستاره طارق بر چه دلالت دارد و چه تاثیراتی دارد؟

آیا طارق پیش از این نیز ظاهر شده؟

هنگام طلوع ستاره طارق چکار باید کرد؟

آیا می توان تاریخ ظهور طارق را با توجه به پیشرفتهای علمی و فضایی پیشگویی نمود؟

 

همانطور که در مقالات قبل ذکر شد، در سال ظهور و یا سال قبل از آن پنج صیحه یا ندا شنیده می شود . یکی از این صیحه ها که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است صیحه جبرئیل امین است که به نام قائم آل محمد ندا می دهد و یک ندا از شیطان که در روز جمعه بعد از زوال خورشید است . سه صیحه یا ندای دیگر مربوط به سه واقعه یا به عبارت بهتر بلای طبیعی است که در دو تا از آنها در مشرق و دیگری در مغرب روی می دهد. در مقالات مربوط به آتشی از مشرق و آتشی از مغرب این دو صیحه شرح داده شد. بر اساس روایات واقعه دیگری غیر از آنچه ذکر شد در نزدیکی ظهور در مشرق زمین اتفاق می افتد.

در احادیث و روایات عصر ظهور ،دیده شدن ستاره ای دنباله دار در آسمان ، مکرر ذکر شده . ظهور این ستاره دنباله دار در ادیان دیگر نیز آمده و نشانه ای برای آخر الزمان است.

در روایات اسلامی نیز چندین بار از این دنباله دار سخن رفته و پیامبر اسلامی صلی الله علیه و اله و سلم نیز مفصل در باره آن در حدیثی طولانی و مفصل توصیاتی را نموده اند که نشان می دهد موضوع از اهمیتی خاص برخوردار است .

عن نعيم بنحماد في كتابه الفتن رقم638 جاء فيها قال " ص " إذا كانت صيحة في رمضانفإنه يكون معمعة في شوال قلنا وما الصيحة يا رسول الله قال هدة في النصف منرمضان ليلة جمعة فتكون هدة توقظ النائم وتقعد القائم وتخرج العواتق منخدورهن في ليلة جمعة في سنة كثيرة الزلازل فإذا صليتم الفجر من يوم الجمعةفادخلوا بيوتكم وأغلقوا أبوابكم وسدوا آذانكم فإذا أحسستم بالصيحة فخروالله سجدا وقولوا سبحان القدوس سبحان القدوس ربنا القدوس فإنه من فعل ذلكنجا ومن لم يفعل ذلك هلك.

از نعیم بن حماد در کتاب "الفتن " آمده است :

پیامبر (صلی­ الله­ علیه­ وآله) فرمود: هر گاه در ماه رمضان صدای صیحه بلند شد پس در شوال جنگ آغاز می گردد.  گفتیم: ای رسول خدا، صدای بلند چیست؟ فرمود: صدای شدید فرو افتادن چیزی است در ماه رمضان، در شب جمعه ای ، در سالی پر از زلزله ها که خوابیده را بیدار می کند، ایستاده را می نشاند و دختران جوان را از سراپرده هایشان بیرون می آورد. بنا بر این، هرگاه نماز صبح روز جمعه را خواندید، داخل خانه­ هایتان شوید، درها و روزنه ها را ببندید، خود را بپوشانید و گوشهایتان را بگیرید. هر گاه آن بانگ بلند را احساس کردید، برای خدا به سجده در افتید و بگویید:«سُبحان القدّوس، سُبحان القدّوس، ربّنا القدّوس». زیرا هر کس چنین کند، نجات می یابد و هر کس چنین نکند، نابود می شود.  الفتن، ص ۱۳۶، جزء ۳، ح ۶۱۹.  ( توضیح اینکه این روایت از ابن مسعود هم نقل شده است)

در روایتی دیگر از امام باقر (علیه السلام) آمده :

هر گاه عبّاسی به خراسان رسد، گیسوی سختی ‏آور در مشرق طلوع می‏کند.نخستین بار که طلوع کرد، برای نابودی قوم نوح بود، هنگامی که خدا غرقشان کرد. در زمان ابراهیم (علیه‏ السّلام)، آن گاه که او را در آتش افکندندو زمانیکه خداوندفرعون وهمراهانش را نابود ساخت وهنگامی که یحیی پسر زکریّاکشته شد،طلوع کرد. پسهر گاه آن را دیدید، از شرّ فتنه‏ها به خدا پناه برید.طلوع این ستاره پس از گرفتن خورشید و ماه خواهد بود. سپس ]بنی‏ عبّاس[درنگ نمی‏کنند(دوام نمی آورند) [جز زمانی کوتاه]، تا آنکه اَبْقَع در مصر آشکار شود. ( الفتن، ص 148، جزء ۳، ح 607)



در روایتی دیگر آمده است :

از علائم نزدیکی ظهور :... طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند. پدید آمدن سرخی در آسمان که در فضا پراکنده گردد. (علامه حلی:نگاهی بر زندگی دوازده امام. ترجمهٔ محمد محمدی اشتهاردی)

ابو امامه نیز نقل کرده است:

رسول خدا (صلی­ الله­ علیه­ وآله) فرمود: ... هر گاه شب نیمۀ رمضان شب جمعه باشد، از آسمان صدایی خواهد بود که بر اثر آن٬ هفتاد هزار نفر بیهوش٬ هفتاد هزار نفر گنگ و هفتاد هزار دوشیزه پرده هاشان شکافته می شود! گفتند: ای رسول خدا، پس چه کسی سالم می ماند؟ فرمود: کسی که در خانه اش بماند و به سجده پناه بَرَد و بلند تکبیر بگوید(عقد الدرر٬ ص ۴۰ـ۱۳۹ ٬ ب ۴ ٬ ف ۳.).

گفتنی است ، حادثۀ یادشده ، در روزجمعه نیمۀ رمضان  سال پیش از ظهور، تقریباً هنگام طلوع خورشید یا کمی پساز آن ، به وقت عربستان سعودی،رخ می دهد. البتّه چنین به نظر می­رسد،اقداماتاحتیاطی­ای که پیامبر اسلام(صلی­الله­علیه­وآله) به آنها اشاره فرمودهاست،بیشتر متوجّه مردم مشرق زمین، خصوصاً خاورمیانه، می­شود.

شیخ مفید- دانشمند شیعی -  آورده است:

هر گاه ستاره ای سرخ را دیدی که آن را نمی شناسی و در مسیرحرکت ستارگان قرار ندارد و در آسمان از جایی به جایی دیگر می رود و مانند ستون است، در حالی که ستون نیست، پس بی گمان،چنین چیزی نشانۀ جنگ، بلاها، کشته شدن بزرگان، زیادی شرور و اندوه­ها و آشوب در میان مردم است(الاختصاص، ص (162 

امام باقر (علیه­ السلام) فرمود:

پیش از این امر (ظهور قائم)، گرفتن ماه پنج روز مانده به پایان ماه رمضان و گرفتن خورشید در پانزدهمین روز آن رخ خواهد داد،و در این هنگام، محاسبه منجّمان بر هم می خورد (الغیبة، ص ۲۸۰، ب ۱۴، ح ۴۶. ).

پیشتر در مقاله آتشی از مشرق ذکر شد که در اثر آتشفشان تامبورا در اندونزی در سال 1815 کسوف روی داد . با توجه به همزمانی ظهور دنباله دار و یا ستاره سرخ رنگ و کسوف خورشید احتمال دارد یکی از دلایل کسوف غیر طبیعی و غیر وقت قرار گرفتن دنباله داری در بین زمین و خورشید باشد.( الله اعلم و اعلی)

همچنین، در خبری دیگر از کعب الأحبار، می خوانیم :

نابودی بنی عبّاس هنگام آشکارشدن ستاره ­ای در دل آسمان و صدای شدیدفروافتادن چیزی از آسمان و شکافته­ شدنی است. همۀ اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان در نیمه تا بیستم ماه می باشد و شکافته­شدن از بیستم تا بیست و چهارم خواهد بود. و ستاره­ای دیده می­شود که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چونان مار در هم می پیچد تا جایی که نزدیک است دو سر آن به هم برسند. و دو لرزش در شبِ پدیدآمدنِ دو فرورفتن خواهد بود، و ستاره ای که شهابی به وسیلۀ او پرتاب می شودو از آسمان فرو می افتد؛ با آن صدایی شدید است تا آنکه در مشرق می افتدو مردم از آن دچار بلایی سخت می شوند. (الفتن، ج ۱، ص۲۳۰، جزء ۳،ح ۶۴۳، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ هـ. ق)

 

 

 ابن مسعود می گوید: 

 

 درماه صفر نشانه ای خواهد بود  و ستاره ای دنباله دار آشکار می گردد .

 

الفتن، ص 148 ،جزء 3، ذیل ح 609

 

از امام علی علیه­ السلام در بارۀ تفسیر " طارق" (رونده در شب) پرسیده

 

شد، فرمود:

 

آن، زیباترین ستاره در آسمان است،

 

در حالی که مردم نمی شناسندش...(6). بحار الأنوار، ج ۵۵، ص۸۹ ،ب ۹، ح ۴.  

 

باز هم در قرآن کریم می­خوانیم:

 

منتظر روزی باش که آسمان دودی آشکار را پدید آورد*

 

این دود که مردم را فرا می­گیرد، عذابی دردناک است*(7). قرآن کریم، سورۀ دخان،آیۀ ١1- ۱٠.  

 

امام باقر (علیه­السلام) فرمود:

 

پیش از قیام قائم (علیه­السلام) مردم به وسیلۀ آتشی که در آسمان

 

آشکارمی شود و سرخی ­ای که آن را فرا می گیرد، از گناهانشان بازداشته می شوند(10).الإرشاد، ج ۲، ص ۳۸۷.  

 

بررسی روایات نشان می دهد که طلوع ستاره ای سرخ رنگ و سقوط شهاب سنگ یا ستاره دنباله دار که موجب خسف در زمین نیز می گردد ، از علائمی است که به نزدیکی ظهور دلالت دارد. احتمال دارد این دو یکی باشند و یا دو موضوع جدا از هم که سعی داریم  با توجه به یافته های علمی دانشمندان و سایتهای علمی به آن بپردازیم.

 

برخورد شهاب سنگی بزرگ به زمین در روایات اخر الزمان ادیان دیگر هم آمده و این فرضیه به حدی قوی است که بر اساس آن فیلمهای متعددی هم ساخته اند و آن را نشانه پایان حیات کنونی بر روی زمین و شروع عصری جدید می دانند و زمان آن را سال  2012 اعلام کرده اند.

 

در روایات اسلامی و قرآن کریم نیز به صراحت از آخر الزمان و برخورد ستارگان با یکدیگر و تیره شدن خورشید و به هم خوردن نظم سیارات و زلزله های شدید و آتشفشان به عنوان دلایلی برای نزدیکی قیامت یاد شده. اما بر اساس روایات در هنگام ظهور و قبل از ان نیز از برخورد دنباله داری به زمین یاد شده که موجب کشته شدن عده زیادی می گردد ولی پایان جهان نیست و ضمن اینکه تاریخی برای آن تعیین نشده است.

 

در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم .در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده . در تفسیر این سوره آمده است که طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخر الزمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند.منظور از طارق ، رونده در شب یا کوبنده شب ، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده ستاره درخشانی است که نور آن بسیار  با نفوذ و زیبا می باشد. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیک بودن آخر الزمان است و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده . این سوره یکی از معجزات علمی قرآن است .قرنها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اولین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگها ظاهر شد.دانشمندان معتقدند شهاب ها که از فضا می آیند با خود آب و دی اکسید کربن ، منو اکسید کربن و واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جو زمین می کنند و در اثر تغییرات جوی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح درآیات 5 تا 7  در باره خلقت انسان و در آیات  11 و 12 به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالیکه تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده تاکید می کند .

آیا طارق یکی از پنج صیحه است؟

اگر در متن روایات دقت کنیم می بینیم که به چرخش این ستاره دنباله دار در فواصل معین زمانی اشاره شده و از جمله ، حوادث مقارن با آن ، طوفان و هلاک قوم نوح و سپس هلاک قوم ابراهیم (همانطور که می دانید قوم لوط در زمان حضرت ابراهیم می زیسته و حضرت لوط همان آیین ابراهیمی را در این قوم ترویج می نموده که با افزایش گناهان و اصرار بر آن این قوم در یک صیحه هلاک شده اند ) . و بار دیگر این دنباله دار در زمان حضرت موسی و نابودی قوم فرعون ظاهر شده و آخرین بار طبق این روایت در زمان شهادت حضرت یحیی بوده است. لذا می توان گفت که این ستاره در فواصل زمانی مختلف از نزدیکی زمین عبور و باعث پیدایش حوادثی در زمین می گردد. از جمله آن زلزله ، آتشفشان بارندگی های شدید و سیل که در نهایت منجر به مرگ عده زیادی از مردم خواهد شد و تاکید بر این است که آزمایشی برای مومنان و عذابی برای کافران است و در قرآن از آن با نام صیحه یاد شده و در روایات بالا نیز به آن صیحه اطلاق شده . لذا نتیجه می گیریم که طارق دنباله داری است که طلوع آن عذابی برای کافران و بشارتی برای منتظران و مومنان بوده و  از آن به صیحه تعبیر شده است.

 

 

هنگام شنیدن صیحه چکار باید کرد؟

چنانکه از روایات استنباط می شود این صیحه با صیحه جبرئیل امین که در شب 23 ماه مبارک رمضان سال ظهور است فرق دارد و یک هفته قبل از آن می باشد و همان صدای عبور ستاره دنباله دار "طارق" است و یک هفته پس از آن صیحه جبرئیل از آسمان و به دنبال آن ندای شیطان از زمین خواهد بود.

این صیحه همراه با سقوط قسمتی از این ستاره دنباله دار در مشرق زمین می باشد .  زمان سقوط قسمتی از این ستاره در وقت طلوع افتاب در روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان است بطوریکه خواب را بیدار و بیدار را به ترس و وحشت می افکند و زنان را از سراپرده بیرون می آورد و صدای آن به حدی بلند و شدید است که همه مردم آن را می شنوند.

در سقوط بخشی از این ستاره ، عده زیادی کشته می شوند و عده زیادی کر و گنگ و کور می گردند . در روایت وارده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، از ایشان سئوال می شود که در آن زمان ما را به چه امر می فرمایید؟ و حضرت پاسخ می دهند صدقه بدهید و  بر شماست نماز و تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن در آن هنگام . سپس سوال می شود چه علامتی برای آن است که ( صیحه) وقت دیگری از سال نباشد ؟ و حضرت می فرمایند اگر نیمه ماه مبارک رمضان گذشت و این اتفاق نیفتاد در آن سال ایمن می باشید.

در روایت دیگری تاکید شده که این واقعه در شب جمعه در سالی که پر از زلزله و سرما هست اتفاق می افتد .

 

به هنگام طلوع این ستاره و سقوط بخشی از آن در شرق چکار باید کرد؟

در اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توصیه می فرمایند که برای ایمنی از این واقعه ، به منزل بروید و تمام درها و پنجره ها را محکم ببندید و لباس ضخیم بپوشید و یا خود را با پارچه یا پوشش ضخیمی بپوشانید و گوشهای خود را محکم بگیرید ( ببندید) و به تسبیح و نماز جماعت و سجده طولانی مشغول گردید.

سوالی که مطرح می شود این است که آیا این نکات اشاره به وقوع جنگ و یا حمله با بمب اتمی ندارد؟

پاسخ این است که خیر زیرا اگر از سلاح اتمی استفاده گردد هیچ یک از امور فوق جان ما را حفظ نخواهد کرد.

سئوال دیگر اینکه آیا ممکن است این صیحه همان صوت جبرئیل علیه السلام باشد؟

در پاسخ باید گفت که خیر ، چگونه است که پیامبر اسلام در هنگامی که جبرئیل ما را به ندایی مهم فرا می خواند توصیه کند که گوش خود را بگیریم و در منزل پنهان شویم . در حالیکه گفته شده ندای جبرئیل امین را همه مردم روی زمین می شنوند ان شاء الله.

در این روایت همچنین آمده : زمانی که احساس کردید صیحه نزدیک می شود سجده کنید و بگویید " سبحان القدوس " و عبارت " احساس کردید " اهمیت زیادی در درک روایت دارد و نشان می دهد که ین صیحه تدریجی حس می شود و شنیده می شود و فورا شنیده نمی شود . به عبارت ، این صوت از مکانی دور شنیده شده و سپس بتدریج بلندتر شده و به ما نزدیک می شود و بطوریکه ما نزدیک شدن آن را حس می کنیم  قبل از آنکه بر ما تاثیر  بگذارد. و لذا برای همین گفته شده هنگامی که " احساس کردید" . اگر صوت ناگهانی بود نیازی به انذار و هشدار نداشت. و لذا صوت جبرئیل امین نمی تواند باشد. هنگامی که جبرئیل علیه السلام ندا می دهد و منظور همان صیحه شب 23 ماه رمضان است ، همه کسانی که خداوند اراده نماید صدای او را در یک زمان خواهند شنید و صدای او تدریجی نخواهد بود.

لذا بدون شک این صوت صدای ستاره دنباله دار " طارق" است و همانطور که گفته شده  بخشی از آن در مشرق سقوط می کند و از نتایجی که به همراه دارد ، آبها را آلوده می سازد و عده زیادی از قحطی و گرسنگی خواهند مرد و صدای آن بسیار شدید است و تدریجی است و ناگهانی نخواهد بود البته برای کسانی که از آن آگاه باشند و در آن زمان بیدار بوده و به نماز صبح مشغول باشند. این صدا موجب ترس شدید در بین مردم خواهد شد و زمین را با امواج الکترو مغناطیسی شدید پر خواهد کرد. امواج صوتی حاصل از عبور این ستاره ما فوق درجه شنیداری انسان است همانند شکسته شدن دیوار صوتی در هنگام عبور هواپیماهای سریع السیر و سوپر سونیک (و یا سقوط بمب و یا موشک و یا صفیر خمپاره برای کسانی که تجربه جبهه را دارند ) .و این امواج برای بدن ضرر دارد و از پوست و گوشت عبور می کند و لذا گفته شده که به داخلی ترین قسمت منزل بروید و گوش خود را بگیرید و با لباسی ضخیم  خود رابپوشانید تا از امواج صوتی آن در امان بمانید . زیرا ممکن است پرده گوش پاره و در اثر شدت امواج دچار خونریزی مغزی گردد.

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِِ . لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ. صدق الله العلی العظیم.

ببینید که چقدر پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به شیعیانشان مهربان و رئوف بوده و به آنهاعنایت خاص داشته اند.

چرا باید در این حالت سجده کنیم؟

چرا در زمان وقوع زلزله و رعد و برق شدید و گرفتگی خورشید و ماه و یا ترس از وقایع طبیعی هولناک نماز آیات بر ما واجب می شود؟

علت نماز و سجده چیست؟ می فرمایند وقتی صدای صیحه را حس کردید سجده کرده و ذکر " سبحان القدوس سبحانالقدوس ربنا القدوس" بگویید. می دانیم که بهترین و زیباترین حالات برای انسان در نزد پروردگار جهانیان سجده است اما سجده چه ارتباطی با عبور ستاره دنباله دار دارد؟

 

 

فواید ذکر "سبحان القدوس، سبحان القدوس ربنا القدوس"

در فواید ذکر اسماء الهی و در ذیل ذکر " القدوس" آمده است که کسی که این ذکر را بگوید، در هنگام ادای این ذکر احساس می کند که اعضاء و جوارحش تمایلی به گناه نخواهد داشت و در می یابد که چشمانش از نگاه حرام کراهت دارد و گوشش از شنیدن آنچه مورد غضب خدا است روی می گرداند زیرا در این ذکر  تاثیر آشکار بر جوارح و اعضای انسان دارد و هر کسی که می خواهد از بندگی شیطان و معصیت رها گردد این ذکر را ورد زبان خود سازد و بدین ترتیب خدا وسوسه شیطان را از او دور می گرداند و این ذکر مجرب است.

ذکر " القدوس" 150 بار در هنگام زوال موجب نورانی شدن قلب و ایمن شدن از وسوسه های شیطان می گردد.

حالت سجده بهترین حالت برای برای جلوگیری از بیهوشی و مرگ در موقع خوف شدید می باشد و این امر اثبات شده است. در هنگام خوف شدید تغییراتی در جسم انسان صورت می گیرد مثل عرق کردن و لرزش بدن و تغییراتی نیز در باطن جسم صورت می گیرد که عبارت است از ترشح هورمونهای مختلف و از جمله آدرنالین که موجب بسته شدن رگهای خونی و جریان خون در بدن می شود و خصوصا در مناطق بالاتر بدن مثل سر و موجب می شود خون به مغز نرسد. میزان هورمون بستگی به میزان ترس و خوف دارد و در حالات ترس شدید مانع رسیدن خون به مغز بطور کلی شده که در نتیجه احساس سرگیجه و سپس بیهوشی و در نهایت سکته مغزی و اغماء و مرگ خواهد شد. اگر انسان در این وضعیت در حالت سجده باشد مغز پایین تر از سطح قلب قرار خواهد گرفت و همینطور سایر اعضای بدن در حالت ارتفاع کمتر از قلب قرار گرفته و خون با فشار بیشتر به همه اعضای بدن و از جمله مغز می رسد. و چون سر پایین تر از اعضای بدن قرار دارد خون با فشار به مغز می رسد و مانع از بسته شدن رگهای مغز در اثر تنگی عروق خواهد شد و در نهایت مانع از بیهوشی و اغماء و مرگ مغزی می گردد. و لذا تنها راه مصونیت در حالات ترس شدید سجده است و این نماز و سجده تنها از سنتهای اسلامی و از معجزات پیامبر عظیم الشأن اسلام است. ضمن اینکه یاد خدا و تمرکز بر ذکر  موجب آرامش انسان می گردد " الا بذکر الله تطمئن القلوب" و از ترشح هورمونهای اضافی در بدن جلوگیری می کند و جریان خون را به حالت عادی باز می گرداند. هنگام سجده همچنین بارهای الکترو مغناطیسی جمع شده در بدن دفع می گردد و همانطور که ذکر شد نزدیک شدن ستاره دنباله دار با شدت و سرعتی زیاد، امواج الکترومغناطیس زیادی را تولید می کند که حالت سجده به دفع این امواج به زمین و تخلیه جسم از آن کمک می کند. شدت این امواج به حدی است که همه دستگاههای الکتریکی و کامپیوتری را از کار می اندازد.

در حالت عادی ، روزانه ما مقداری از  این امواج الکترومغناطیس را از محیط دریافت می کنیم که بر سلولهای جسم تاثیر گذاشته و موجب سردرد و بیماریهای دیگر می گردد . تخلیه این امواج از بدن تنها با سجده بر روز زمین ممکن است و آنهم به طریق صحیح و تماس هفت نقطه بدن با زمین . و لذا گفته شده در هنگام صیحه که بیشترین امواج الکترو معناطیس وارد فضا می شود سجده کنید و این سجده باید تا زمان دور شدن این دنباله دار ادامه داشته باشد زیرا تنها راه مصون ماندن از امواج شدید الکترو مغناطیس و دوری از تاثیر منفی آن بر اندامها و جسم انسان است.

نکته دیگر حالت سجده انسان در وضعیت رو به قبله است که در این حالت مدارهای مغناطیسی زمین با جسم هماهنگ شده و احساس آرامش همراه با تنظیم جریان خون در بدن اتفاق می افتد و بر تنظیم ضربان قلب موثر است.

سپس گفته شده ذکر " سبحانالقدوس سبحان القدوس ربنا القدوس" را تکرار کنید . تسبیح و ذکر غذای روح و مایه آرامش انسان در هنگام خوف شدید است . تسبیح غذا و دوای مومن است و تنها غذای جسم در هنگام سجده و نماز است کما اینکه گفته شده غذای فرشتگان در آسمانهاست. تسبیح موجب تقویت جسم است کما اینکه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام هنگامی که از ضعف جسمی و  خستگی در انجام امور منزل شکایت کردند ، خضرت فرمودند بهترین خدمتکار و کمک برای تو را معرفی کنم ؟ وقتی به رختخواب می روی 33 بار سبحان الله و 33  بار الحمد لله و 34 بار الله اکبر بگو .

علماء اتفاق نظر دارند بر اینکه تسبیح موجب تقویت جسم و تقویت قدرت تحمل جسم هنگام خوف و حوادث شدید می باشد. حتی در ماه مبارک رمضان نیز وقتی ضعف روزه بر جسم مستولی می شود، ذکر و یاد خدا و نماز و تلاوت قرآن نشاط خاصی به انسان می دهد.

در روایتی دیگر از پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم داریم که می فرمایند در سه سال قحطی و گرسنگی هنگام خروج دجال، طعام و غذای شما تسبیح و تقدیس است و این مومنان را کفایت می کند از غذا و آب و در آن روز تکبیر و تسبیح و تحمید بجای غذا خواهد بود.

اما اینکه تاکید شده بر اینکه نماز صبح را در مسجد جماعت بخوانند در این روز ، علت آن مصون ماندن از وسوسه های شیطان است زیرا در جماعت، انسان اعتماد به نفس بیشتری داشته و شیطان بر او مسلط نمی شود و در حالات ترس و خوف شدید شیطان بر انسان مسلط می گردد و لذا گفته شده نماز را به جماعت در مسجد برگزار کنید و همین اتحاد در جماعت، ایمان را در دلها محکم کرده و اعتماد به نفس داده و از شدت خوف و ترس انسان می کاهد. و درنهایت چنانچه عمر انسان به اخر رسیده باشد بهترین حالت لقاء پرورگار ، سجده است و در ادعیه امده است که خدایا مرگ ما را در نماز و سجده قرار بده و سجده برترین و زیباترین حالت عبودیت انسان و خضوع و خشوع او در درگاه حق است.

و لذا می بینیم که در روایت تاکید شده که اگر هر کسی این کارها را در موقع شنیدن صیحه انجام بدهد مصون می ماند و در غیر این صورت هلاک خواهد شد.

با توجه به اینکه نحوه مصون ماندن از ستاره "طارق " تنها در روایات و احادیث اسلامی و شیعی آمده است ، احتمال زیادی دارد که این واقعه عظیم و صیحه شدید بسیاری از کافران را نابود گرداند و یا دچار عوارض بعدی گردند همانطور که در روایت شریف ذکر شده.

در حدیثی دیگر از معصوم آمده که فرمودند در آخرالزمان دو سوم مردم روی زمین از بین می روند و تنها یک سوم باقی می مانند و عرض شد تکلیف مسلمانان چه می شود؟ فرمودند آیا دوست ندارید یک سوم باقیمانده باشید؟

این روایات و احادیث نشان می دهد که اطلاع و آگاهی مسلمانان و اشتیاق شیعیان منتظر ، از این احادیث و روایات و به خاطر سپردن آن و عمل به آن مانع از تلفات زیاد در بین آنها شده و آنها را از بلاها و فتنه های آخر الزمان مصون نگه می دارد.

 

شاید این سئوال برای شما پیش بیاید که آیا ستاره طارق همان سیاره ایکس یا نیبیرو و یا آپوفیس است که دانشمندان فضا آن را رصد کرده و احتمال برخورد آن را با زمین داده اند؟ و اگر چنین است آیا با محاسبات می توان تاریخ ظهور را تعیین کرد و آیا می توان از برخورد آن به زمین جلوگیری کرد؟

اگر در سوره طارق دقت کنیم می بینیم که خداوند معلومات اندک انسان را با طرح سئوال " و ما ادریک مالطارق" به چالش می کشد و به او می گوید ای انسان تو چه می دانی که طارق چیست؟ یعنی وقتی انسان به موضوعی علم ندارد چگونه می تواند با آن برخورد نماید و لذا انسان نمی تواند با طارق این آیه و نشان الهی مبارزه نماید . در آیات پایانی سوره به صراحت عجز انسان را در مقابله با طارق بیان می کند و می فرماید : کافران می خواهند مکر کنند و ما هم مکر می کنیم و چند صباحی به آنان مهلت داده شده. لذا نتیجه می گیریم که اراده خداوند بر این تعلق دارد که ستاره طارق تا زمان طلوع و ظهور آن همانند ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف مخفی و راز باقی بماند و  معلومات کافران هرگز به آن راه نیابد زیرا خداوند طارق و صیحه راعذابی برای کافران قرار داده است. ( والله اعلم واعلی)

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:,

|
 
ایا بانوان جزو یاران امام زمان خواهند بود؟

 

نقش بانوان در ظهور در دین اسلام میان زن و مرد برای پیمودن مسیر کمال و سعادت تفاوتی وجود ندارد و بانوان به اندازه مردان می¬توانند از نظر معنوی و اخلاقی رشد کنند و به خداوند نزدیک شوند. شخصیت بی نظیر حضرت زهرا(س) بهترین دلیل بر این مطلب است. چرا که ایشان از نظر معنوی آن قدر رشد کرد که مادر یازده امام معصوم (عج) شد و تمام این یازده امام معصوم به داشتن چنین مادری افتخار و مباهات می کردند به راستی برای تمام بانوان عالم همین یک افتخار بس است که در میان آنان شخصیتی چون حضرت زهرا(س) وجود داشته است. امام مهدی(عج) نیز به عنوان مجری اسلام واقعی نه تنها در مسیر رشد و کمال بانوان مانعی ایجاد نخواهد کرد بلکه تمام زمینه ها را برای رسیدن زنان به جایگاه واقعی شان فراهم خواهد نمود یکی از عرصه هایی که بانوان صالح برای ایفای نقش در آن علاقه فراوانی دارند نهضت جهانی امام مهدی(عج) است و بدون تردید بانوان به عنوان نیمی از جمعیت کره زمین نقش مهمی در این حرکت بی نظیر خواهند داشت. امام باقر(عج) در این باره فرموده اند: «و یجیی و الله ثلاثة مائه و بضغة عشر جلد فیهم خسمون امراه یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کفزع الخریف» «به خدا سوگند سیصد و چند نفر که پنچاه نفرشان زن هستند:Emotion (9): بدون قرار قبلی مانند ابرهای پاییزی در مکه کنار یکدیگر جمع می شوند.» این روایات علاوه بر اینکه نشان دهندة حضور بانوان در نهضت جهانی امام مهدی(عج) است جایگاه مهم آنها در نهضت آن حضرت را هم نشان می دهد چرا که همانطور که گذشت امام مهدی(عج) 313 یاور مخصوص و ویژه دارد و براساس این روایات بخش قابل توجهی از این تعداد را با نوان تشکیل می دهند. جالب است این را هم بدانیم که توفیق مشارکت در انقلاب امام مهدی(عج) و یاوری کردن آن حضرت حتی به تعدادی از بانوانی که صدها سال پیش از دنیا رفته اند نیز داده می شود این بانوان با ایمان و صالح که زندگی سرشار از معنویت داشته اند لیاقت حضور در دولت کریمه امام مهدی(عج) را پیدا می کنند و خداوند با اراده خود آنها را پس از ظهور امام مهدی(عج) زنده می کند تا به دنیا برگردند و از حضور در کنار امام خوبی ها لذت ببرند مفضل بن عمر می گوید: امام صادق(عج) فرمودند: یکرمع القائم (عج) ثلاث عشره امراه . قلت و ما یصنع بهن؟ قال یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی کما کان مع رسول الله  قلت فسمهن لی فقال: القنواء بنت رشید و امام ایمن و حبابه الوالبیه و سمیه ام عمار بن یاسر و زبیده و ام خالد الاحمسیة و ام سیعد الحنفیة و صیانه الماشطة و ام خالد الجهینه. همراه قائم سیزده زن خواهند بود. مفضل پرسید: آنها را برای چه کاری می خواهد؟ امام صادق(عج) فرمودند به مداوای مجروحان پرداخته سرپرستی بیماران را به عهده خواهد گرفت. عرض کردم : نام آنها را بفرمایید. امام فرمودند: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده ، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه و ام خالد جهینه. مسلم است که بازگشت به دنیا و بهره مندی از فضای عطر آگین دولت امام مهدی(عج) مخصوص این سیزده بانو نیست و تمام بانوان می توانند با الگو قرار دادن این سیزده نفر مانند آنها این توفیق را پیدا کنند که اگر پیش از ظهور امام مهدی(عج) از دنیا رفتند هنگام ظهور به دنیا بازگردند و از نعمت های حکومت امام مهدی(عج) استفاده نمایند . بنابراین چه خوب است که درباره زندگی این بانوان بیشتر تحقیق و مطالعه کنیم و با خصوصیات آنها بیشتر آشنا شویم.

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
فواید خواندن آیت الکرسی

 

مجموعه: داروخانه معنوی

 

 

 

 

امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی كه آیت الكرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الكرسیآیه ای است كه از گنج عرش نازل شده و زمانی كه این آیه نازل گشت هر بتی كه در جهان بود با صورت به زمین خورد.

 

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

 

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال كرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

 

مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج های عرش نازل شد كه بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.

 

===================

 

آیت الكرسی سید آیات قرآن

پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: " یا علی ! من سید عربم-مكه سید شهر هاست- كوه سینا سید همه كوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است - فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه كتاب هاست - بقره سید همه سوره های قرآن است - ودر بقره یك آیه است كه آن آیه 50كلمه دارد و هر كلمه 50 بركت دارد و آن آیت الكرسی است.

 

================================

 

پا داش كسی كه آیت الكرسی را زیاد می خواند

عبدالله بن عوف گفته است:" شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت.

 

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم.

 

صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم.

 

او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.

 

=========

 

داستان نزول

رسول اكرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیه الكرسی را به زمین نازل كندهمگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی كه بین آن ها و خداوند حجابی نبود.

 

سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی كسانی كه عصیان و گناه می كنند می فرستی ؛ در حالی كه ما پاك و مطهر هستیم.

 

سپس خدای متعال فرمود :" به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ كس شما را بعد از نماز نخواند مگر این كه او را در مرتبه بالای قدس جای دهم كه از نعمت های آن استفاده كنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحكت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند كه بسیار گناه كرده باشد كه كمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)

 

====================

 

آیت الكرسی برای حفظ چشم

بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الكرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)"

 

==========

 

امان نامه الهی

امام كاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم كه كسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شكر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید كه سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید كه سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید كه آیت الكرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.

 

================

 

قرآن برتر است یا تورات؟

روایت شده كه از پیامبر (ص) پرسیدند: قرآن برتر است یا تورات؟ فرمودند: در قرآن آیه ای است كه از تمام كتابهایی كه خداوند بر پیامبرانش نازل فرموده بهتر و برتر و والاتر است و آن آیه الكرسی است.

 

پیامبر فرمودند با فضیلت ترین آیه ای كه بر من نازل شد آیه الكرسی است.

 

پیامبر فرمودند آیه الكرسی وسوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است كه دون و پست تر از خداست.

 

پیامبر (ص) فرمودند: دانش بر تو گوارا باد. سوگند به كسی كه جان محمد در دست اوست این آیه دارای دو زبان و دو لب است كه در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا می گوید.

 

رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، كه در یك لوح سوره حمد و در لوح دیگر كل قرآن قرار داشت كه سه نور از آن می درخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نوره چیست؟ جبرئیل در جواب گفت : آن سه نور یكی سوره توحید و یكی سوره یاسین و دیگری آیه الكرسی می باشد.

 

پیامبر (ص) فرمودند: در معراج در آـسمان هفتم دیدم كه ملائكه حجب سوره نور را می خوانند ، خزان كرسی آیه الكرسی و حمله عرش سوره مومن را می خوانند.

 

امام صادق (ع) فرمود: همانا من از آیه الكرسی برای بالا رفتن درجات استفاده می كنم.

 

امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه سوره حمد و توحید و قدر را با آیه الكرسی بخوانید و بعد از آن برخیزید و و رو به قبله حاجات خود را از خدا بخواهید كه حاجاتتان بر آورده خواهد شد زیرا اسم اعظم هستند.

 

امام علی (ع) فرمودند اگر شما از آثار معنوی آیه الكرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترك نمی كردید.

 

امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر كس یك بار آیه الكرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می كند كه كمترین ناراحتی دنیا فقر و كمترین سختی آخرت فشار قبر است.

 

رسول خدا در خواب به دختر خویش فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الكرسی سنگین گردان. زیرا هركس آن را قرائت نماید آسمان وزمین با فرشتگانش به جنبش و حركت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاكی یاد كنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند. پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند می خواهند كه گناه خواننده آیه الكرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.

 

رسول خدا (ص) فرمودند: هركس آیه الكرسی را یك بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.

 

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر كس 100 مرتبه آیه الكرسی را بخواند چنان باشد كه همه عمر خود را عبادت كرده باشد.

 

=======

 

بعد از نماز

پیامبر فرمودند: هر كس آیه الكرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شكافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الكرسی نظر رحمت افكند و فرشته ای را بر انگیزد كه از آن زمان تا فردای آن كارهای خوبش را بنویسد و كارهای بدش را محو كند.

 

رسول اكرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الكرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید كسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی كند و هر كس بعد از هر نماز آیه الكرسی را بخواند به جز خداوند متعال كسی او را قبض روح نمی كند و مانند كسی باشد كه همراه پیامبران خدا جهاد كرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد كسی بر خواندن آیه الكرسی مواظبت نمی كند.

 

در روایتی از امام باقر آمده است:" هر كس آیه الكرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بیچارگیدر امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی بخشد."

 

رسول اكرم فرمودندك هر كس آیه الكرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد.

 

جهت نور چشم بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و آیه الكرسی بخواند و بگوید :" اعیذ نور بصری بنور الله الذی لا یطفی"

 

خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: كسی كه بعد از نماز واجبش آیه الكرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاكرین - اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا كسی كه از او راضی شده ام و یا شخصی كه شهادت را روزی او می نمایم.

 

=============

 

زیادی علم وحافظه

پیامبر (ص) روایت كرده است كه فرمودند : 5 چیز حافظه را قوی می گرداند: خوردن شیرینی - گوشت نزدیك گردن - عدس - نان سرد و خواندن آیت الكرسی

 

عالمی گوید : هر كه علم می خواهد بر پنج چیز مواظبت می كند:

 

1- پرهیزكاری در آشكارا و پنهان 2- خواندن آیت الكرسی 3- همیشه با وضو بودن 4- نماز شب خواندن حتی اگر دو ركعت باشد. 5- غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن نه شكم پر كردن.

 

===

 

سفر

امام صادق (ع) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الكرسی آغاز كنید. كسی كه در سفر هر شب آیه الكرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی كه همراه اوست.

 

====

حاجت

اگر برای كسی كار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد كه زود انجام شود و به صحرایی رود كه در آنجا كسی نباشد و خطی دور خود بكشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و 70 بار آیه الكرسی را بخواند . بدون شك در آن روز حاجات او بر آورده شود . این كار تجربه شده است و شكی در آن نیست.

 

رسول اكرم (ص) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الكرسی را بخوان كه حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.

 

امام علی (ع) فرمودند: هرگاه یكی از شما اراده حاجتی كند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الكرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا كه در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.

 

در روایت آمده است هر كس آیت الكرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.

 

منبع:پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز

 

شنبه 28 دی 1392برچسب:,

|
 
آخر دنیا در قرآن

 

خب همونطور که احتمالا میدونید (و قبلا کاپیتان معرب گفته)، دانشمندان عمر خورشید رو ۱۰ میلیارد سال تخمین زده‌اند که تقریبا نصفش گذشته (یعنی ۵ میلیارد سالش!). حالا سوال اینه که آخرش چی میشه؟؟؟
با توجه به اینکه خورشید منبع حیات هست، خاموش شدن اون باعث نابودی حیات در روی زمین خواهد شد. البته حیات در روی زمین قبل از خاموشی کامل خورشید نابود خواهد شد و اونهم به این علت هست که اگر میزان انرژی دریافتی زمین از خورشید ۱۰ یا ۲۰ درصد کاهش پیدا کنه، زندگی جانداران خراب میشه! خورشید هم که یی‌هو (!) خاموش نمیشه؟!
اما در خصوص آخر دنیا و برپایی روز قیامت ما در قرآن آیاتی داریم. اینکه زمانش کی هست، شاید حدود ۵ میلیارد سال دیگه باشه و شاید هم زودتر؟؟؟ اجازه بدید به چند آیه از قرآن نگاه کنیم:
۱- خداوند متعال در سوره قیامت آیه ۷ به بعد میفرماید: روزیکه چشمهای خلایق از وحشت و هول خیره بماند و ماه تاریک شود و میان خورشید و ماه جمع گردد و در آنروز انسان گوید کجا مفر و پناهی خواهد بود؟ هرگز مفری نیست. آنروز جز درگاه خدا آرامگاهی نیست.
۲- سوره تکویر آیه ۱ به بعد: هنگامیکه آفتاب تابان تاریک شود و ستارگان آسمان تیره شوند و کوهها به حرکت درآیند و شتران عشار بکلی رها کنند و به دور افکنند و هنگامیکه وحوش به عرصه قیامت محشور شوند و هنگامیکه دریاها شعله‌ور گردند و هنگامی که نفوس خلق همه با همجنس خود درپیوندند.
۳- سوره زلزال آیه ۱ الی آخر: هنگامیکه زمین به سخت ترین زلزله خود به لرزه درآید و بارهای سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون افکند. در آنروز محشر آدمی گوید زمین را چه پیش آمد؟ آنهنگام زمین مردم را به حوادث خویش آگاه میسازد که خدا به او چنین الهام کند. در آنروز مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند تا پاداش اعمال خود را ببینند و هرکس به قدر ذره‌ای کار نیک کرده، پاداش آنرا خواهد دید و هرکس به قدر ذره‌ای کار زشت مرتکب شده، آنهم به کیفرش خواهد رسید!
خب، از آیات فوق چنین برداشت میشه که در آخر دنیا نظم عمومی زمین و خورشید و ماه و ستارگان به هم میخوره. شرایط بدی برای ادامه زندگی انسان پیش میاد طوری که به دنبال راه فراری میگرده که نیست! از “میان خورشید و ماه جمع گردد” و “ستارگان آسمان تیره شوند” اینجور برداشت میشه که همه ستارگان خاموش خواهند شد و خورشید و ماه به هم ملحق شده و جرم جدیدی بوجود خواهد آمد. نمیدونم، شاید همه اجرام آسمانی مجددا به هم بپیوندند و درواقع عکس اتفاق “انفجار بزرگ” رخ بده؟! ظاهرا اینطور که من شنیدم، در احادیث هست که در آخر دنیا، اسرافیل یک بار در صور می‌دمد که کل موجودات زنده بمیرند (حتی خودش هم می‌میرد – ظاهرا جان همه، از جمله اجنه و فرشتگان را نیز عزرائیل میگیرد و سپس خدا خود جان عزرائیل را میگیرد – خدا ، مثل ابتدای خلقت، تنهای تنها خواهد شد و اوست که ازلی و ابدیست!). سپس محل برپایی قیامت تشکیل خواهد شد (صحرای محشر و بهشت و جهنم) و بعد با دمیدن مجدد در صور (ابتدا اسرافیل زنده میشود و بعد در صور می‌دمد)، همه مردگان زنده خواهند شد.
حال سوال من اینست که آیا این اتفاقات ۵ میلیارد سال دیگر می‌افتد؟؟؟ (و صد البته که خدا میداند!) وقوع این اتفاقات چقدر طول خواهد کشید؟؟؟ محل صحرای محشر و بهشت و جهنم کجا خواهد بود؟؟؟

 

سه شنبه 24 دی 1392برچسب:,

|
 
پیشگوییهای نوستراداموس

پیش فرضپيشگويي‏هاي نوسترآداموس

معرفی نوسترآداموس
نوسترآداموس كه نام واقعي‏اش ميشل دونوتردام (Michel de Notredame) است در خلال سالهاي 1503 تا 1566 ميلادي مي‏زيست. او جهان را به خوبي مي‏شناخت و رويدادهاي چهار قرن بعد از خود را با دقت پيش‏بيني نمود. تمامي پيشگويي‏هاي وي، در مورد حوادث تاريخي به حقيقت تبديل شده‏اند.


وي پيشگويي‏هايش را در 10 فصل به رشتهء تحرير درآورد و براي هر فصل، نام قرن (Century) را برگزيد. هر فصل (يا قرن) از كتابش نيز به 100 قطعه تقسيم گشته است، به استثناي فصل 7 كه به علتي نامشخص در 42 قطعه سروده است.
او قطعات تاريخي خود را در قالب رباعياتي شعرگونه به نظم كشيده و آنها را به زباني خاص و بسيار شيوا سروده است. نوشته‏هاي معمايي او، تركيبي از زبانهاي لاتين، يوناني، پرووانسي (Provencal)، فرانسوي، ايتاليايي و اسپانيايي است. گروهي عقيده دارند زبان اين نوشته‏ها به زبان فرانسوي قديم نوشته شده كه تركيبي از دو زبان يوناني و لاتين است.

نوسترآداموس به تاریخ 14 دسامبر 1503 در Provence از استانهای جنوبی فرانسه و در خانواده‎ای کاتولیک دیده بر جهان گشود. با توجه به پیشگویی های دقیق وی که باعث دردسر برایش شده بود، برخی از افراد متعصب این شایعه را دامن زده‎اند که اجداد وی یهودی می‎باشند، اما این ادعا به هیچ وجه درست نمی‏باشد زیرا جد پدری وی تاجر بود و با زنی مسیحی ازدواج نموده بود. پدر نوسترآداموس نیز با زنی کاتولیک، زندگی مشترک را آغاز کرده بود.
وی به سال 1522 و در سن 19 سالگی به دانشکدهء «مونت پولیه» رفت تا در آنجا پزشکی بخواند. سه سال بعد، موفق شد دانشنامهء لیسانس خود را دریافت کند و به طبابت مشغول شود.

در آن سالها، بیماری طاعون در فرانسه و مخصوصن قسمت جنوبی این کشور را به طور فراگیر در معرض تهدید جدی قرار داده بود. نوسترآداموس بر خلاف دیگر پزشکان که از منطقهء طاعون زده می گریختند، خود شخصن در میان بیماران حاضر می گشت و به مداوای آنها می پرداخت. نسخه های شفابخش او در آن ایام، شهرت فراوانی را برایش به ارمغان آورد. او در همین زمینه کتابی را به سال 1552 منتشر ساخت.
بعد از این حادثه وی به مدت چهار سال میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتابهای سحر، ستاره شناسی و طالع بینی آشنا گشت.

او در سال 1529 برای دریافت درجهء دکترا به دانشکدهء پزشکی بازگشت. پس از فراغت از تحصیل در شهر Agen فرانسه با دختری کاتولیک ازدواج نمود که ثمرهء این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. اما با شیوع مجدد طاعون، وی همسر و فرزندانش را از دست داد اما مشکلات وی با طرح اقامهء دعوی از طرف پدر و مادر همسرش دوچندان شد.
اما گرفتاری وی با احضارش از طرف دادگاه تفتیش عقاید به کلیسای کاتولیک شهر Toulouse بیشتر شد. در این احضاریه، نوسترآداموس به کفر متهم شده بود.
وی که می دانست محاکمه در نهایت به محکومیت او خواهد انجامید و اعدامش قطعی است از آنجا گریخت و در سال 1544 به شهر سالون فرانسه وارد شد. وی در این شهر ازدواج نمود و صاحب چند فرزند شد.
او در این شهر که آخرین توقفگاهش بود خانه ای را برگزید و آخرین طبقهء آن خانه را به گنجینهء کتابهای خود که شامل موضوعاتی دربارهء سحر، طالع بینی و روانکاوی بود، اختصاص داد.

یکی از مهمترین منابع وی، کتاب رازهای مصر یا De Mysteriis Agyptorum بود. در این اتاق بود که وی شروع به نگارش پیشگویی هایش کرد و آنها را به سال 1555 برای اولین بار به زیر چاپ برد. اندکی بعد آوازه اش همه جا را فرا گرفت و به گوش کاترین، همسر پادشاه فرانسه رسید. وی به دعوت کاترین دو هفته به پاریس رفت و مورد توجه خاص پادشاه و ملکه قرار گرفت.

نوسترآداموس به تاریخ دوم ژوئیهء 1566 در شهر سالون درگذشت و در حیاط کلیسایی در این شهر به خاک سپرده شد. در جربان انقلاب فرانسه، مزارش مورد نبش قبر واقع شد و استخوانهایش به کلیسای سنت لورن (St. Laurent) در شهر سالون منتقل گشت.

 

پيشگويي‏هايي در مورد ژنرال فرانكو (ديكتاتور نظامي اسپانيا)

از بارزترين پيشگويي‏هاي نوسترآداموس دربارة قرن بيستم، حوادث مربوط به اسپانيا، خصوصن دوران نهضت مردمي اين كشور مي‏‎باشد و در اين ميان نقش ژنرال فرانكو به شكلي ملموس قابل رويت است. نوسترآداموس توجه خاصي به كشورهاي ايتاليا، فرانسه و اسپانيا داشت، چرا كاتوليكي بسيار متعصب بود.

[align=center]
[/align]


زادگاه فرانكو و به قدرت رسيدن او

« افسري از دورترين نقطة اسپانيان مي‏آيد.
او در آينده‎اي نزديك، به سمت مرزهاي اروپا خواهد رفت.
در يك چشم بر هم زدن، دامنهء ناآرامي‏ها به درياچهء لايپزيك كشيده مي‎شود.
انقلابيون به وسيلهء سپاه بزرگ او شكست خواهند خورد. »

(قرن 10 – قطعهء 48 )


[align=center]
[/align]


اشارهء صريح به نام فرانكو

« به زودي فرانكو از مجمع حكومتي در كاستيل (Castile) بيرون مي‏آيد.
نمايندهء برگزيده‏اي نخواهد پذيرفت و باعث تشتت و چندپارگي مي‏شود.
كساني كه با دي ريورا بودند، اين بار به فرانكو ملحق مي‎شوند.
آنها از ورود به عرصهء رنج و سختي خودداري خواهند كرد. »

(قرن 9 – قطعهء 16)

این پیشگویی نیز بسیار جالب است، زیرا در آن به نام دو ژنرال اسپانیایی یعنی فرانکو و دی ریورا اشاره می کند.
مجمع حکومتی که نوسترآداموس به آن اشاره کرده است، عملن با حضور تعدادی از ژنرالهای اسپانیایی از جمله فرانکو منعقد گشت. هرچند که فرانکو در این مجمع، ریاست جلسات را برعهده نداشت اما شرائط در این جلسات به نحوی به وقوع پیوست که باعث شد فرانکو به حکمرانی برسد. محل برگزاری این مجمع در شهر برگوس (Burgos) واقع در منطقهء کاستیل بود. (اسپانیا هم در قدیم کاستیل خوانده می شد)

دی ریورا (پرایمو دی ریورا) ژنرال اسپانیایی می باشد که کودتای نظامی سال 1923 را رهبری کرد.
در آخرین سطر رباعی فوق نیز به بی طرفی اسپانیا در جنگ جهانی دوم اشاره شده است. این بی طرفی نیز بسیار جالب است، زیرا متحدین (آلمان و ایتالیا) در خلال جنگهای داخلی اسپانیا با ارائهء کمکهای مالی، انسانی و تسلیحاتی، همواره در کنار ژنرال فرانکو بودند و مقدمات به قدرت رسیدن او را فراهم کرده بودند؛ با این حال فرانکو در طول جنگ، بی طرفی اسپانیا را حفظ نمود.

[align=center]مزار ژنرال فرانکو و صلیب مرتفع معروف که در یکی از رباعیات نوسترآداموس بدان اشاره شده است:[/align]
[align=center]
[/align]



پیشگویی‏هایی در مورد جنگ جهانی دوم

« اهالی سیمبری (Cimbri) با همسایگان خویش پیمان مشترک می بندند.
آنها به اسپانیا خواهند آمد و باعث ویرانی خواهند شد.
مردم متحد نواحی گویان (Guyenne) و لیموزین (Limousin) گروههایی منسجم را به وجود می آورند.
آنها عرصه را بر دشمن تنگ می کنند. »

(قرن 3 - قطعهء 8 )

ساکنین سیمبری از قبائل ژرمن بودند که در دامنهء راست رشته کوههای آلپ زندگی می کردند و اجداد مردم آلمان می باشند.
منظور از همسایگان، کشورهای ایتالیا و آلمان می باشند که ورود این دو هم پیمان به اسپانیا و ویرانی آن، اشاره به جنگهای داخلی اسپانیا می باشد؛ زیرا در آن درگیری های خونین، آلمان و ایتالیا، کمکهای فراوانی را در اختیار ژنرال فرانکو (حاکم نظامی اسپانیا) قرار دادند.
مردم متحد نیز ساکنین سواحل نرماندی در شمال غربی فرانسه هستند که متفقین از آن نقطه وارد خاک فرانسه شدند. از طرفی آلمان نازی، نیروهای احتیاط خود را از منطقهء تولوز فراخواند تا برای نبرد با نیروهای متفقین به نرماندی اعزام شوند. اما دو گردان از نیروهای چریکی فرانسه در گویان و لیموزین بر ارتش آلمان نازی یورش بردند و حرکت آنها را به سمت سواحل نرماندی با تاخیر مواجه ساختند.
(گویان در جنوب غربی فرانسه و لیموزین در شمال گویان واقع است)
__________________
________________________________
پیشگویی‏ها در مورد آدولف هیتلر
« در نزدیکی راین و کوههای نریکام (Noricum) ،
رهبری بزرگ زاده خواهد شد.
او در برابر روسیه و مجارستان از خود دفاع می‏کند.
سرنوشت او در پرده‏ای از ابهام باقی خواهد ماند. »

(قرن 5 - قطعهء 58 )

راین = از رودهای معروف اروپا که از آلمان نیز می گذرد.
نریکا = نام منطقه‏ای قدیمی در باواریا

هیتلر در مرز باواریا و اطریش به دنیا آمد، بنابراین پیشگویی بسیار دقیق می‏باشد.

[align=center]
[/align]

پيشگويي در معرفي حزب نازي

« نوعي جديد از فلاسفه و صاحبان انديشه، ظهور خواهند كرد.
آنها مرگ، طلا و مقام را خوار مي‎شمارند.
به زودي در مرزهاي آلمان به دنيا خواهند آمد.
پيروانش از پشتيباني و مساعدت آنها برخوردار خواهند شد. »

(قرن 3 – قطعهء 67)

نوسترآداموس در اين رباعي، به حزب نازي با تمام شاخه‏ها و مجموعه‏هايش اشاره كرده است. مفاهيم نازيسم در اطريش و به طور بارز در وين، تبلور و جلوه يافتند و در اين در زماني بود كه هيتلر در اين شهر زندگي و تحصيل مي‎كرد. اولين هسته‏هاي حزب ناسيونال سوسياليسم موسوم به نازي در وين و ايالت باواريا به وجود آمدند. نوسترآداموس به اين موضوع دقيقن اشاره كرده است، چرا كه اطريش از جنوب در مجاورت آلمان و ايالت باواريا قرار دارد.
خوار شمردن طلا و مقام نيز از جمله روش‏هايي بود كه حزب نازي براي پيشبرد افكار و اصول حاكم بر انديشهء خود به كار مي‏برده است.


اشارهء تقريبي به نام هيتلر

« حيواناتي درنده و هار از شدت گرسنگي رودها را پشت سر مي‎نهند.
هيستر (Hister) به زودي بر مناطق وسيعي دست خواهد يافت.
پيشواي بزرگ در حصاري آهنين كشيده خواهد شد.
در اين زمان شهروندان آلماني، هيچ قانوني را مراعات نمي‏كنند. »

(قرن 2 – قطعهء 24)

[align=center]
[/align]
[align=center]نبرد استالین گراد[/align]

برخي مورخين اعتقاد دارند كه واژهء هيستر از نام لاتين رود دانوب يعني Ister مشتق شده است.
رباعي مذكور به اشغال نطامي فرانسه توسط آلمان نازي در سال 1942 اشاره دارد. اين نبرد سريع و بسيار سنگين را بايد عمليات عبور از رودخانه‏ها ناميد.
در پايان رباعي، نوسترآداموس از پيشوايي بزرگ سخن مي‏گويد كه به نظر مي‏رسد منظور همان مارشال پتن (Petain) فرانسوي باشد كه در سال 1940، مجلس نمايندگان فرانسه، ادارهء قواي سه گانه را براي مدتي نامعلوم به او سپرد، اما فشارهاي آلمان باعث شد كه در سال 1942 از قدرت كناره‏‎گيري كند.
[align=center]
[/align] ]نبرد مسکو[/align]

 
گوشه‏اي از حوادث دوران هيتلر

« قبل از مرگ سيمرغ (Phoenix) ، بسياري جان خواهند باخت.
او پس از 670 ماه، آرامگاه خود را خواهد يافت.
او در اين فاصله، سالهاي 1915، 1921 و 1939 را پشت سر مي‏گذارد.
در سال 1915 اسير بيماري مي‎شود.
در سال 1921 شمشير و آتش به همراه دارد.
در سال 1939 هدف باراني از آتش واقع خواهد شد. »

(قسمتي از شش بيتي قطعهء 53)

اين قسمت از پيشگويي نوسترآداموس مربوط به شش بيتي‏هايي مي‏باشد كه ضميمهء رباعيات اوست. مجموعهء اين شش پاره‏ها به 58 عدد مي‏رسد كه به علتي نامشخص، جدا از رباعيات وي به نظم كشيده شده‏اند. اما مهمترين نكته شش بيتي فوق، اشارهء صريح به اعدادي خاص است.

[align=center]
[/align]

سيمرغ، پرنده‏اي افسانه‏اي و ناشناخته به شكل كركس است كه نشان رسمي آلمان نازي بود. مصري‏ها بر اين عقيده هستند كه سيمرغ، قرنهاي بسياري زندگي مي‏كنند، آنگاه خود را به آتش مي‏كشد تا جزئي از شاخسار درختان گردند. سپس ماده‏اي سيال از خود خارج مي‏سازد و آن را در معرض اشعهء خورشيد قرار مي‏دهد. مدتي بعد، سيمرغ به مشتي خاكستر تبديل مي‏گردد. بعد از طي اين مراحل، سيمرغ دوباره به شكل جواني بسيار قدرتمند به حيات دنيوي باز مي‏گردد.
اين پرندهء خيالي بي‏شباهت به هيتلر نمي‏باشد، زيرا بر اساس اطلاعات موجود، هيتلر در آخرين لحظات و قبل از سقوط كامل برلين به دست نيروهاي ارتش سرخ، دست به خودكشي زد و اطرافيانش، جنازهء او را به آتش كشيدند.
هيتلر در آوريل 1889 به دنيا آمد و در آوريل 1945 درگذشت. بنابراين عمر وي به رقم 670 ماه پيشگويي شده بسيار نزديك است.
هيتلر به سال 1915 هنگامي كه در خدمت ارتش بود، دو بار مجروح گشت.
به سال 1921 دورات قدرت و شكوه حزب نازي فرا رسيد، زيرا در اولين گردهمآيي بزرگ اين حزب، تعداد اعضاي اصلي آن، شش هزار نفر بود.
به سال 1939 اوج اقتدار نظامي، صنعتي و اقتصادي حزب نازي و آلمان بود. در اين سال، ارتش مقتدر آلمان، با حمله به لهستان، آتش جنگ دهشتناك دوم را برافروخت.


پيشواي بزرگ رايش

« شخص اول رايش سوم، بدتر از نرون خواهد بود.
او در ريختن خون انسانها، بسيار بي‏‎پرواست.
او كوره‏هاي آدم سوزي را دوباره احياء كرده و دوران طلايي را متوقف خواهد كرد.
پيشواي بزرگ، باعث رسوايي‎‏هاي فراوان خواهد شد. »

(قرن 9 – قطعهء 17)

در اين رباعي، صريحن به هلوكاست و جربان سوزاندن انسانها در جريان جنگ جهاني دوم اشاره شده است. كوره‏هاي آدم سوزي، از جمله ابزارهاي كشتار دسته جمعي حزب نازي بود.

[align=center]تصاویری از کورهء آدم سوزی آلمان نازی (Holocaust)[/align]

[align=center]
[/align]

[align=center]
[/align]


كوره‏هاي آدم سوزي

« نرون جديد، سه كورهء انسان سوزي در اختيار دارد.
او جوانان را زنده زنده در ميان آتش مي‏افكند.
بسيار سعادتمندند كساني كه از اين سرنوشت به دور مانده‏اند.
سه تن از اطرافيانش به ترور او دست خواهند زد. »

(قرن 9 – قطعهء 53)

هيتلر و سران حزب نازي به اين نتيجه رسيدند كه براي رهايي از بعضي گروههاي مزاحم و مخالف، مي‏بايست به شيوهء كشتارهاي دسته‏جمعي روي آورند. بدين منظور، در كنفرانسي كه به تاريخ 20 ژانويه 1942 به رياست «هيدبرگ» آلماني در حوهء شهر برلين برگزار گرديد، براي حل بسياري از مشكلات اروپا و آلمان، از جمله يهوديان، سوزاندن آنان در كوره‏هاي گاز پيشنهاد شد. سه كورهء معروف آدم سوزي هيتلر عبارت بودند از : آشويتز (Auschwitx) ، داخو (Dachau) و بركنو (Birkenau) .

در اواخر جنگ جهاني دوم، گروههاي متعددي در داخل آلمان، به مخالفت با حزب نازي و شخص هيتلر پرداختند؛ از جمله سه تن از اطرفيان بانفوذ هيتلر در اقدامي ناموفق، دست به ترور او زدند. اين سه تن عبارتند بود از : كارل كوردلر ، ژنرال بك (Beck) و سرهنگ فون اشتافن‏برگ (Von Staunffenberg)
به تاريخ 20 ژوئيه 1944، سرهنگ فون اشتافن‏برگ (از افسران عاليرتبهء آلمان نازي)، بمبي را در مقر هيتلر و هنگام برگزاري يكي از جلسات افسران ارشد با هيتلر در راستنبورگ (Rastenburg) كار گذاشت. بمب منفجر شد، ولي چند لحظه پيش از انفجار، هيتلر براي پاسخگويي به تلفن از اتاق خارج شده بود و اين شد كه هيتلر آسيبي نديد.


پیشگویی در مورد جنگ سرد

« خدایان، جوانب امور را برای مردم روشن خواهند کرد.
گویا آنها در اندیشهء جنگی بزرگ هستند.
بیشترین زیان به شرق وارد خواهد شد. »

(قرن 1 – قطعهء 91)

نوسترآداموس، ادامهء یک وضعیت آماده به جنگ را میان قدرتهای شرق و غرب پیشگویی کرده است که در نهایت به زیان شرق یعنی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد و این کشور، به سال 1991 دچار فروپاشی شد.


پيشگويي‏‎هايي در مورد آسيا

« در تمامي مناطق آسيا، تبعيد و مصادرهء اموال ادامه دارد.
اين وضعيت در ميسيا (Mysia)، لوقيه (Lycia) و پامفيليا (Pamphylia) نيز حاكم است.
در آنجا، به اسم رهايي از يوغ اسارت، خون انسانها به زمين ريخته مي‎شود،
به ميدان‏داري پيشوايي مسلمان كه انباشته از مكر و خيانت است. »

(قرن 3 – قطعهء 60)

ميسيا، لوقيه و پامفيليا امروزه شهرهايي در تركيه هستند. در مورد رباعيات فوق، تحليلي منطقي يافته نشده است.


جماعت هرمس

« اروپا، بسيار انتظار او را كشيد.
اما او هرگز به آنجا باز نخواهد گشت و به زودي در آسيا نمايان خواهد شد.
وي فردي است جدا شده از جماعت هرمس.
او به زودي بر تمام نيروهاي در آسيا چيره خواهد شد. »

(قرن 10 – قطعهء 75)

هرمس از خدايان يونان باستان است كه نزد آنها با عناوين فرستادهء خدايان، الههء راهها و تجارت و خداي بلاغت، نيرنگ و راهزني خوانده مي‏شد. اما اين شخص كيست؟ چگونه بر كل آسيا چيره خواهد شد؟ اروپائيان منتظر چه كسي هستند؟ آيا منتظر مسيح هستند؟

پيشگويي‏هايي در مورد فلسطين و اسرائيل

« تازه واردين، مناطقي بدون حصار را بنا خواهند كرد.
آنها اماكني را كه سابقهء سكونت نداشته، به اشغال خويش درمي‏آورند.
آنها در نهايت لذت و شادي، كشتزارها، خانه‏ها، زمين‏ها و شهرها را خريداري كرده و تصرف مي‏كنند.
پس از آن، گرسنگي، طاعون و جنگي بسيار طولاني در آنجا حاكم خواهد شد. »

(قرن 2 – قطعهء 19)


جنگ شش روزهء ژوئن 1967

« با قانوني جديد، سرزمين‎هاي تازه‏اي تصرف خواهند شد.
با هجوم سوريه، اردن و فلسطين،
نيروهاي اعراب رو به فنا خواهند رفت.
اين حملات، قبل از آغاز تابستان خواهد بود. »

(قرن 3 – قطعهء 97)

اين رباعي اشاره به قانوني در خصوص امنيت اسرائيل دارد كه بر اساس آن، دولت اسرائيل اجازه يافت مقداري از سرزمين‎‏هاي اطراف را به منظور حفط كيان خود، متصرف شود.


در جنگ شش روزه‏اي كه به تاريخ 5 ژوئن 1967 با حملهء اعراب به اسرائيل آغاز شد، نيروي هوايي مصر كاملن منهدم شد و كرانهء باختري رود اردن و بلندي‏هاي جولان، نوار غزه و صحراي سينا به تصرف ارتش اسرائيل درآمد.

در متن اصلي كتاب، به جاي نيروهاي اعراب، از واژهء امپراطوري بربرها استفاده شده است. آغاز تابستان نيز مقارن روز 21 ژوئن هر سال اتفاق مي‏افتد كه اين امر، نشان دهندهء پيشگويي دقيق نوسترآداموس در اين زمينه مي‏باشد.


پيشگويي‏هايي دربارهء ايران

« آشوب و جنگي كه بي وقفه در پارس ادامه دارد؛
بي پروايي بزرگ، مقام شاه را تنزل خواهد داد.
شخصيتي پيشگو كه در فرانسه است،
پايان سلطنت شاه را رقم خواهد زد. »

(قرن 1 – قطعهء 70)

[align=center]
[/align]


قدرت يابي روحانيون مذهبي

« از فرامين شاه، تمرد مي‎شود و او در حالت صعف و ناتواني است.
مشكلات او را در بر مي‏گيرد، اما او همچنان به ارتش نيرومندش مي‏بالد.
پدر از نيروهاي نظامي فرزندش سان مي‏بيند.
در اين ميان، رهبران مذهبي پارس، اقتدار گذشته را باز خواهند يافت. »

(قرن 10 – قطعهء 21)

[align=center]
[/align]

عبارت رهبران روحاني يا مذهبي پارس، در متن اصلي با واژهء Mage صبط گرديده است. اصل اين كلمه يوناني است و به معناي شخصي از طبقهء ويژهء رجال مذهبي كه در ايران باستان زندگي مي‏كردند، مي‏باشد.


جنگ عليه ايران

« اميري از ميان عرب؛ مريخ، خورشيد و زهره در برج اسد به هم مي‏رسند.
آئين كليسا از وراي درياها به ذلت و ضعف خواهد گرائيد.
حدود يك ميليون سرباز بربر، به طرف ايران هجوم مي‏آورند.
بيزانس و مصر مانند مارهاي سمي حمله مي‏كنند. »

(قرن 5 – قطعهء 25)

تلاقي مريخ، خورشيد و زهره در برج اسد، آخرين بار در 21 آگوست 1986 رخ داد كه نشان دهندهء زمان اوج جنگ ايران و عراق مي‏باشد. واژهء بربر نیز عمومن به اعراب اطلاق می شود.

[align=center]
[/align]


پيشگويي‏هايي در مورد عراق و صدام

« تبهكاري نفرت انگيز و گمنامي بي‏نشان به زودي وارد عرصهء سياست مي‏شود.
با استبداد، سركشي و قتل در عراق حكم مي‏راند.
آنها همگي دوستان جمهوري سراسر فساد و تباهي هستند.
زمين از سيماي زشت و منفورش مي‏هراسد. »

(قرن 8 – قطعهء 70)

[align=center]
[/align]


پيشگويي در مورد ظهور حزب بعث

« جمعيتي انبوه كه تحت فرمان گروهي از صليبيان مي‏باشند،
به زودي در عراق (Mespotamia = بين‏النهرين) ظهور خواهند كرد.
به زودي دوستان كوچكتري كه در كنار رودخانه‏اي نزديك به آنها زندگي مي‏كنند،
قانون و نظام حاكم در ميانشان را به رفتاري خصمانه تبديل خواهند كرد. »

(قرن 3 – قطعهء 61)

اشاره به گروهی از صلیبیان و ظهور آنها در عراق در واقع به بنیان گذار حزب منفور بعث یعنی میشل عفلق و صلاح الدین بیطار اشاره دارد که اندیشهء منحرف خود را ابتدا در سوریه و سپس در عراق پیاده کردند.


پیشگویی جنگ سال 1991 خلیج فارس

« پادشاه اروپا، مانند کرکس هجوم می آورد؛
به زودی سپاهی بزرگ از نژاد سرخ و سفید را رهبری خواهد کرد.
آنها به زودی رهسپار جنگ با پادشاه بابل (Babylon) خواهند شد. »

(قرن 10 – قطعهء 86)


مرگ صدام

« صدام پس از جنگ به زودی خواهد مرد.
ویرانی بسیار دهشتناکی از راه خواهد رسید و انسان و حیوان را در بر خواهد گرفت.
ناگهان داعیهء خونخواهی پدیدار گشته و انتقام جایگزین می شود.
صد دست در هم گره می خورد، تشنگی و گرسنگی بیداد می کند و همزمان با آن،
ستارهء دنباله دار از پهنهء آسمان می گذرد. »

(قرن 2 – قطعهء 62)

نوسترآداموس در اصل پیشگویی، به جای صدام از واژهء ناآشنای Mabus استفاده کرده است. اما هنگامی که حروف این کلمهء بی معنی را برعکس نمائیم، به واژهء Subam خواهیم رسید و با تغییر حرف b به d (در واقع برعکس کردن) به واژهء صدام خواهیم رسید.
این نوع نام گذاری، از جمله روشهای معماگونه و مرموز نوسترآداموس در بیان اسامی خاص می باشد. وی صلاح می دید محتوای بسیاری از نوشته هایش مخفی بماند تا در زمان خود و برای اهل همان مقطع تاریخی، روشن و آشکار گردد.


پیشگویی صریح در مورد اعدام صدام

« طاغوت ستمگر، در بندری اسلامی به مرگ محکوم می‏شود.
با این وصف، آزادی به زودی باز نخواهد گشت.
به دلیل کینه توزی ها و خون خواهی ها، جنگ و کشتار تازه ای آغاز خواهد شد.
جمهوری فرانسه، از کثرت نیروها، وحشت زده خواهد شد. »

(قرن 1 – قطعهء 94)

[align=center][/align]

واژهء اسلامی در کتاب اصلی نوسترآداموس ذکر نشده و به جای آن از کلمهء Sellin استفاده شده است که در زبان یونانی به معنای «هلال» می باشد. نوسترآداموس در اغلب نوشته های خود از اسلام و مسلمانان با این واژه یاد کرده است.
در مورد وحشت زده شدن فرانسه، شاید اشاره به جنگ سال 2003 باشد که منجر به سقوط رژیم صدام شد و فرانسه از شرکت در آن، خود را کنار کشید.

پیشگویی هایی در مورد آینده
   [align=center][/align]

پیشگویی ظهور دجال
« مسیح دجال بی درنگ سه تن را به نابودی خواهد کشاند.
جنگ او 27 سال طول خواهد کشید.
هر کس را که علیه عقیدهء او بشورد، می کشد یا زندانی و تبعید می سازد.
پیکرهای خونین، آبها را رنگین می کنند و در زمین، بر اثر ضربات متعدد، حفره هایی ایجاد می‏شود. »

(قرن 8 – قطعهء 77 )

دجال یا مسیح دجال (AntiChrist)، کسی است که علیه مسیح (عقاید مسیح) قیام می‏کند. همان طور که در «انجیل یوحنا» و «انجیل متی» آمده است، دجال به فردی اطلاق می‏شود که به انکار حضرت مسیح می پردازد. این شخص، طبق پیشگویی، پس از سال 1999 ظهور خواهد کرد.
در اولین چاپهای کتاب نوسترآداموس، عبارت مسیح دجال، به صورت جانور درنده (Beast) و وحشی آمده است.
اما حفره های متعدد ایجاد شده و همچنین پیکرهای خونین، باید ناشی از پرتاب توپ، بمب و موشک ایجاد شده باشند. اما دجال کیست؟ هیچکس توضیح روشنی در این مورد ندارد ولی احتمالن باید به زودی منتظر ظهور یک فرد ستمگر باشیم.

« نیروی نظامی آمریکا، زمامدار لندن را یاری خواهد بخشید؛
آن هنگام که سرما، ناحیهء اسکاتلند را به سنگ خارا تبدیل می‏کند.
مسیحی دروغین نزد رهبر سرخ ها حاضر خواهد گشت.
او بسیار هراس انگیز است و به زودی همه را با مشکلات بسیار روبه‏رو خواهد ساخت. »

(قرن 10 – قطعهء 66 )

این پیشگویی نیز شگفت انگیز است. نوسترآداموس در این رباعی از نقش آمریکا در تحولات آینده جهان پرده بر می دارد. اما زمان نوسترآداموس، آمریکایی به شکل امروز وجود نداشت و بسیاری از مردم حتا با نام آن نیز آشنا نبودند. اولین شهرک در آمریکا به سال 1606 میلادی و به واسطهء اعطای امتیاز به یکی از شرکتهای تجاری انگلیس از طرف «جیمز اول»، پادشاه بریتانیا، در ایالت ویرجینا ساخته شد.
رهبر سرخ ها می تواند یک رهبر طرفدار حزب کمونیست شوروی باشد که با توجه به فروپاشی شوروی، باید منتظر روی کار آمدن مجدد کمونیستها به ریاست فردی باشیم که نوسترآداموس در نوشته هایش به وی نام مسیح دجال یا دجال داده است.
در این پیشگویی، تصویری از تحولات قرن 21 ام پیش روی ما قرار می گیرد که عمدهء نقش آفرینان آن، حکومت سرخ ها (روسیه یا شوروی احیاء شده)، ایالات متحده آمریکا و انگلیس می باشند. این اتفاق، همزمان با موجی از سرما در اسکاتلند رخ خواهد داد.

در رباعی دیگر، نوسترآداموس، احتمالن از یک دجال دیگر سخن به میان می آورد؛ هرچند که شاید همان دجال قبلی باشد:

« دجال ناقص، بی درنگ به اوج قدرت می رسد.
او عامل بدبختی و سیه روزی اهالی لورین (Lorraine) خواهد شد.
سرخ ها در دورانی که منتظر رهبر جدید هستند، دچار ناتوانی می شوند.
بار دیگر، بربرها (Barbaris) ظهور می کنند؛ کسانی که ترس از آنها لازم است. »

(قرن 9 – قطعهء 50 )

[align=center]موقعیت لورین در نقشهء فرانسه[/align]
[align=center][/align]
[align=center]
[/align]

لورین، نام ناحیه ای در شمال شرقی فرانسه است و در مجاورت آلمان است. منظور از سرخ ها، همان کمونیستهای روسیه می باشند. واژهء بربرها در نوشته های نوسترآداموس، به مسلمانان و اعراب اطلاق می‏شود. البته منظور وی تمام مسلمانان نیست، بلکه احتمالن مسلمانانی است که در ناحیهء شمال آفریقا زندگی می کنند. اما رهبر جدید سرخ ها، می توانند رئیس جمهور جدید روسیه باشد یا فردی باشد که پس از احیاء مجدد شوروی، قرار است به قدرت برسد.


نوسترآداموس در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏كند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد… ايران (پارت، نيرا، پرشيا، مديا) با كمك مسلمانان سراسر جهان، از جمله كشورهاى عربى و مخصوصاً سوريه، عربستان سعودى و ليبى حكومت مقتدرى را تشكيل مى‏دهند و پس از جنگى مذهبى كه هسته آن از لبنان شروع مى‏شود و عمدتاً بر عليه اسرائيل است… جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است كه درياها به جوش مى‏آيد و از دولت‏ها فقط دو دولت و از جهان فقط نيمى باقى مى‏ماند. نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مى‏دهد: "كسوفى در پيش خواهد بود كه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنين ظلمتى به خود نديده است…" …شاهزاده ليبيايى [كه نماينده حكومت ايران است] در غرب به قدرت خواهد رسيد،… زبان عرب بر فرانسه پيشى مى‏گيرد… نوسترآداموس نسبت به فتح جهان به وسيله شريعت حضرت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مى‏دهد و به جهانيان اعلام مى‏كند كه روزى مسلمانان به رهبرى ايران و تمدن ايرانى بر جهان مسلط خواهند شد كه اين بى‏شك در پيوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران است.


متن کامل نوشته " ماهنامه موعود " شماره ۳۷ به شرح زیر است:

"هنگامى كه پل ترنر ، تهيه كننده معروف استراليايى در طى برنامه‏اى ماهواره‏اى تحت عنوان: نوستر آداموس: مردى كه فردا را پيش‏بينى مى‏كند. خطر روزافزون ايران وانقلاب اسلامى ايران براى غرب و تمدن غربى مطرح كرد و در طى اين برنامه تمام آنچه را كه نوسترآداموس در بيش از ۳۹۰ سال پيش از آن تاريخ »آگوست ۱۹۸۹م« پيشگوئى كرده بود منتسب به ايران كرد؛ هيچ سياستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا كه موقعيت ايران در سال ۱۹۸۹، نه تنها به هيچ وجه مناسب نبود؛ بلكه به واسطه جنگ تحميلى و عواقب ناشى از آن و تحريمهاى شديد اقتصادى بسيار شكننده و حساس بود. ليكن پس از به واقعيت پيوستن واقعه يازدهم سپتامبر در آمريكا كه اتفاقاً در فيلم به صراحت به آن اشاره مى‏شود (وقوع دو انفجار مهيب و عظيم در New City) همگان شگفت‏زده و نگران شدند؛ به نحوى كه رئيس‏جمهور نه چندان باهوش آمريكا، پس از وقوع اين حادثه به تبعيت از نوسترآداموس، ايران را هم يكى از »محورهاى شرارت« در جهان معرفى كرد و از اين طريق بر وحشت و ترس عميق هيأت حاكمه آمريكا از ايران (پرشيا) صحّه گذاشت.

در اين مقاله سعى نگارنده بر آن نيست كه بر پيشگوئيهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد يا از آن دفاع كند و يا به هر طريق ممكن آن را خزعبلاتى هذيان‏گونه جلوه دهد؛ بلكه حداكثر كوشش نگارنده بر آن است كه ديدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پيشگوئيهاى شگفت‏آور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و اين پيشگوئيها را كه اغلب درباره ايران يا كشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بايستى در نظر گرفت كه بدون شناخت اين پيشگوى كبير نمى‏توان حساسيتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا كه اغلب سياستمداران و متفكران غربى عميقاً به ستاره‏شناسى، طالع‏بينى و آينده‏نگرى همراه با ادبيات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظريه‏پرداز معروف هاروارد؛ يعنى ساموئل هانتينگتون نيز تئورى برخورد تمدنها The clash of) (civilizations را از نوسترآداموس به عاريت گرفته است. پيشگويى نوسترآداموس درباره واقعه يازدهم سپتامبر و تأثير شگرفى كه بر نگرش و فرهنگ آمريكايى گذاشت مى‏تواند منجر به تحولى اساسى نسبت به ديدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ايران شود، همانكه نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.

… آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافيايى نيويورك؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جديد (New City)، نزديك مى‏شود.۱

جالب‏ترين نكته در مورد پيشگوئيهاى نوسترآداموس آن است كه وى به ندرت نام كشورى را به صراحت و آشكارا ذكر مى‏كند، حال آنكه در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏كند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.۲

بنابراين، در گام نخست بايستى نوسترآداموس را بيشتر و بهتر بشناسيم و راز و رمز تأثيرگذارى وى بر تمدن غربى را از اين طريق دريابيم.

ميشل دونوسترادام De Nostradame Michel كه بيشتر با نام لاتين خود؛ يعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال ۱۵۰۳ م. در ناحيه سن رمى فرانسه متولد شد. خانواده وى از شجره پزشكى يهودى و ايتاليايى الاصل بود. پدر بزرگ وى در شكل‏گيرى و تربيت نوسترآداموس نقش اساسى داشته و آموزه‏هاى اشراقى مكتب كاباليست‏ها را مستقيماً به وى تعليم داده است. نوسترآداموس در سن ۲۲ سالگى از دانشگاه بسيار معتبر آن روزگار فرانسه؛ يعنى مون‏پليه در رشته پزشكى فارغ‏التحصيل شد و براى نجات بيماران از بيمارى مرگ سياه يا طاعون، بلافاصله مشغول به كار شد. شاوينى، پيرو و مفسر معروف نوسترآداموس مى‏نويسد كه وى سه سال تمام بر روى نخستين اشعار وحى‏آميز خود كه از آينده و رويدادهاى آن خبر مى‏آورد كاركرد و در سال ۱۵۵۵م. دفترى را - كه در بر گيرنده بيش از سيصد پيشگويى شعرگونه بود - به پسرش سزار هديه كرد. سپس در سالهاى بعد مجموعه كاملى از شعرواره‏هاى نوسترآداموس در ۱۰۰۰ قطعه؛ يعنى ۱۰ سانتورى كه هر سانتورى مشتمل بر ۱۰۰ قطعه بود، را منتشر شد.

نوسترآداموس بر خلاف شايعات واهى و عبثى كه پيرامون شيطان‏پرستى و خداستيزى به وى نسبت داده‏اند، فردى عميقاً مؤمن و پاى‏بند به مذهب كاتوليك به بود و در نامه‏اى به پسرش صريحاً متذكر مى‏شود كه:

"… و از زمانى كه اراده ذات خداوند متعال بر اين قرار گرفته كه تو فقط در نور طبيعى و در اين نقطه زمين به دنيا بيايى… از آنجايى كه برايم ممكن نيست نوشته‏اى را به صورت رسمى و كامل برايت به ارث بگذارم؛ چون بر اثر بى‏عدالتى و گذشت زمان نابود خواهد شد…؛ چون كه همه چيز تحت اختيار و سلطه قادر متعال و خداوند يكتا قرار دارد. در واقع او با اين عبارات، صريحاً اشاره به عدم اصالت ادبيات رمزى علم اخترشناسى و طالع‏بينى نموده است و همه اراده‏ها را موكول به خواست و اراده خداوند متعال مى‏نمايد.

بررسى پيشگوئيهاى نوسترآداموس درباره "جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران""شاهزاده عرب، مريخ، خورشيد، ناهيد، شير، حكومت كليسا را از طريق دريا از پاى در خواهد آورد، از جانب ايران (پرشيا) بيش از يك ميليون پرهيزگار به بيزانس و مصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد".۳ "از كشور عربى خوشبخت (در منطقه غنى و ثروتمند اعراب) شخصى قدرتمند و مسلط بر شريعت [حضرت] محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانيا را به دردسر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولى مى‏شود. از طريق دريا بر مردم نيكوزيا ظفر خواهد يافت."۴

"مرد مشرقى از محل استقرار خويش خارج خواهد شد، براى ديدار فرانسه از كوه آپونين خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف‏ها، درياها و كوهها گذر خواهد كرد و همگان را با عصايش مضروب خواهد كرد…"۵

ادبيات رمزآلود، واژه‏اى است كه به بهترين نحو مى‏تواند عمق معانى شعرواره‏هاى نوسترآداموس را بيان كند؛ چرا كه طبق نظر اغلب مفسران معروف نوسترآداموس؛ يعنى اريكاچيتهام، گى بوحك و ژان شارل دو فن برون، حداقل وقايع ذيل را مى‏توان بدون هيچ شك و ترديدى از ميان شعرواره‏هاى رمز آلود نوسترآداموس بر شمرد: آتش‏سوزى بزرگ لندن در سال ۱۶۶۶م. اعدام چارلز اول، روى كارآمدن حكومت مذهبى كرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه، رويارويى استالين و تروتسكى پس از مرگ لنين، اضمحلال رژيم شوروى، اعدام لويى شانزدهم و مارى آنتوانت، به قدرت رسيدن ناپلئون و انتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسيدن هيتلر و رژيم نازى، به قدرت رسيدن موسولينى در ايتاليا و ژنرال فرانكو در اسپانيا، ترور كندى، سقوط شاه ايران و وقوع انقلاب اسلامى در ايران، رهبرى امام خمينى(ره) از فرانسه - او دقيقاً عنوان مى‏كند كه رهبر ايران از فرانسه باعث سقوط شاه ايران مى‏شود - ، وقوع حادثه يازدهم سپتامبر و آتشى كه در برجهاى دوقلوى شهر جديد (نيويورك) ايجاد مى‏شود و بسيارى از حوادث تاريخى ديگر از سالهاى ۱۵۵۵ ميلادى به بعد كه حدوداً ۴۵۰ سال را دربر مى‏گيرد. دو محاصره، در گرمايى سوزان، انجام مى‏گيرد. آن مرد، از فشار تشنگى، به خاطر دو فنجان مملو از آب، كشته مى‏شود. دژ نظامى، مملو مى‏شود، و يك آرمانگراى كهنسال [امام خمينى (ره)] نشانه‏هاى نيرا (سرزمين ايران) را به اهالى ژنو [سازمان ملل متحد] نشان خواهد داد.«۶ رهبر پاريس، اسپانياى بزرگ را اشغال مى‏كند، كشتيهاى جنگى در برابر مسلمانان [محمدى‏ها] كه از پارتيا [ناحيه‏اى در ايران] و مديا [ناحيه‏اى در ايران] برخاسته‏اند، مى‏ايستند. آن مرد، سيكلاد [اروپا] را تاراج مى‏كند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر يونان حكمفرما مى‏شود. در مجموع نوسترآداموس به اين موضوع به صراحت اشاره مى‏كند كه ايران (پارت، نيرا، پرشيا، مديا) با كمك مسلمانان سراسر جهان، از جمله كشورهاى عربى و مخصوصاً سوريه، عربستان سعودى و ليبى حكومت مقتدرى را تشكيل مى‏دهند و پس از جنگى مذهبى كه هسته آن از لبنان شروع مى‏شود و عمدتاً بر عليه اسرائيل است، جهان را به تسخير خود درمى‏آورند و سپس جنگى جهانى و عظيم رخ خواهد داد و جهان نابود خواهد شد.۷

در هنگامه دميدن خورشيد، آتش بزرگ، ديده خواهد شد؛ صدا و روشنايى، در امتداد شمال، ادامه خواهد يافت. در ميانه كره خاك، مرگ و آواى مرگ، شنيده خواهد شد؛ مرگ از درون سلاحها، آتش و خشكسالى آنان را به انتظار خواهند نشاند. در خاتمه، اين سرزمين به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسكون خواهد شد.۸

سرزمين مسكونى، از سكنه خالى خواهد شد؛ براى به دست آوردن سرزمينها، جدال و اختلاف شديدى درمى‏گيرد؛ قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد؛ كه از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پيش خواهد آمد. و از چنين برمى‏آيد كه ايران، جهان را ابتدا از طريق حمله به تركيه (و مقدونيه) به تصرف خود درخواهد آورد: شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، ديده خواهد شد. در مركز رن، جنگ و خشكسالى به بار مى‏آيد، كمك خيلى دير مى‏رسد. پرشيا (ايران) حمله آورده و ماگدونيا و در جاى ديگر مى‏گويد: (مقدونيه) را به محاصره درمى‏آورد.۹

تو اى فرانسه! اگر، از آبهاى ليگوريا گذر كنى؛ خود را، در ميانه دريا و جزاير، در محاصره خواهى يافت؛ و پيروان محمد، در برابر تو خواهند ايستاد. و همچنين تو، اى درياى آدرياتيك! استخوان خران و اسبان را خواهى جويد.۱۰

و باز مى‏گويد: آن مرد، با سلاحها و آتش درخشان، در نزديكى درياى سياه، از پرشيا براى تسخير ترابوزان خواهد آمد. فاروس و ميتيلن به لرزه در خواهد آمد؛ خورشيد، درياى آدرياتيك را كه مملو از اجساد اعراب است؛ روشن خواهد كرد.۱۱

و سپس نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مى‏دهد: "كسوفى در پيش خواهد بود كه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنين ظلمتى به خود نديده است…"۱۲

كه در اين مورد آيات مربوط به قيامت در سوره قيامت به ذهن انسان تداعى مى‏شود: فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر يقول الإنسان يومئذ أين المفرّ. هنگامى كه بينايى خيره مى‏گردد، و ماه فرو مى‏رود، و خورشيد و ماه گرد هم آيند، آن روز انسان مى‏گويد: به كجا فرار كنم؟ "مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پيش خواهد تاخت. از سوى اهالى بيزانس به او خيانت خواهد شد. از شهر قديمى رودس به پيشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى [مجارستان] متحمل آزار بسيار خواهد شد."۱۳

"در حوالى درياى آدرياتيك بر اثر توفانى عظيم، كشتى غرق مى‏شود و زمين به لرزه درآيد و به سوى آسمان پرتاب مى‏شود و دوباره فرو مى‏افتد؛ در مصر جنبش پيروان محمد افزايش مى‏يابد و پيكى به (آن سوى مرزها) فرستاده مى‏شود تا خبر را اعلان كند.« »… شهرها آلوده و كثيف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زيادى خواهد شد، و تاريكى و جهل فقط با درخشش نور از بين مى‏رود و با تغييراتى حكومت جهل و ظلمت پايان خواهد يافت…« رهبرى اصلى مشرق زمين با شورشهاى زيادى روبرو خواهد شد، كه اكثراً از طرف شمالى‏ها و غربى‏هاى مغلوب شده است، كه عده‏اى كشته و برخى مورد آزار قرار گرفته‏اند و بقيه در حال گريزند و فرزندانشان كه از زنان متعددى هستند، زندانى شده‏اند.۱۴

م.پ. ادوارد در كتاب خود در باب پيشگوئيهاى نوسترآداموس نقل مى‏كند كه سانتورى هشتم، قطعه ۶ مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است: "… جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است كه درياها به جوش مى‏آيد و از دولت‏ها فقط دو دولت و از جهان فقط نيمى باقى مى‏ماند…"۱۵

شاهزاده ليبيايى [كه نماينده حكومت ايران است] در غرب به قدرت خواهد رسيد، يك فرانسوى از اعراب به شدت

سه شنبه 24 دی 1392برچسب:,

|
 
بشقاب پرنده در ایران

بشقاب پرنده ها برفرازآسمان ايران
جام جم آنلاين: همه چيز از خبري شروع شد که بيشتر شبيه يک شوخي بود. خبرگزاري دولتي جمهوري اسلامي ايران روز دوشنبه 24 فروردين ماه خبر رويت يک شيي نوراني در آسمان مشکين شهر را مخابره کرد.


شيي نوراني پرنده اي که ساعت 30/22 يکشنبه شب 23فروردين به مدت 3 دقيقه در آسمان مشکين شهر استان اردبيل رويت شده بود.
تمام خبرنگاراني که اين خبر را روي تلکس ايرنا ديدند و با لبخندي از آن عبور کردند، فکرش را هم نمي کردند که از فرداي آن روز سروکله «اشياي نوراني ناشناس» در آسمان بسياري از شهرهاي ديگر ايران هم پيدا شود: آسمان تبريز، اردبيل ، آزاد شهر، راميان ، مينودشت و حتي گنبد کاووس هم در روزهاي بعد جولانگاه بشقاب پرنده ها بود.
بعد از ماجراي رويت بشقاب پرنده در مهرآباد تهران در 29 شهريور سال 55 و عکس هاي جنجال برانگيز 2 نوجوان شيرازي و اروميه اي در سال 57، بعد از سال ها که از پديده هاي رمزآلود اين چنيني در آسمان ايران خبري نبود، آيا قرار بود نگاه همه مردم دوباره به آسمان خيره شود؛


«تازه ترين گزارش ها، از رويت شي نوراني ناشناس در آسمان تبريز، در چهارشنبه شب حکايت دارد. اين اشيا نوراني پرنده ، در شب هاي گذشته ، در آسمان آزاد شهر، اردبيل ، گنبد کاووس و مشکين شهر نيز ديده شده بودند اما تازه ترين مورد از اين مشاهدات چهارشنبه شب در تبريز اتفاق افتاد.»
«يک شاهد عيني در تبريز به خبرنگاران گفت يکي از اين اشياي پرنده را ديده که از آن نورهايي به رنگهاي سبز، قرمز و آبي ساطع مي شده است.
شاهدان ديگر مي گويند اشياي نوراني که در آسمان جنوب تبريز ديده شده اند، دو بازوي نوراني در دو سمت خود داشته اند و با سرعت کم از سمت شرق به غرب مي رفته اند.»
«تعدادي اشياي ناشناس پرنده براي سومين شب متوالي در آسمان جنوب شهر گنبد کاووس در شمال شرقي ايران ديده شده اند.
رجبعلي نيازمند، يکي از اهالي گنبد کاووس که اشياي پرنده را با دوربين ديده است گفت که اين اشيا دايره اي شکل بوده و از داخل آنها رنگ آبي منعکس مي شده.

 

نيازمند افزود: شي نوراني سمت راست به طرف شي نوراني مقابل حرکت کرد و پس از طي مسافتي شي مقابل بطرف پائين آمده و سپس هر دو در آسمان ناپديد شدند.»
«ساينا حق کيش ، از ساکنان منطقه وليعصر تبريز هم که اين شي را به اتفاق اعضاي خانواده اش مشاهده کرده گفت: در طرفين اين شي نوراني دو بازوي نوراني خطگونه وجود داشت.
وي افزود که اين شي از سمت شرق به غرب با سرعتي بسيار کند و غيرمحسوس در حرکت بود.»
اين آخرين اخباري بود که خبرگزاري ها در روزهاي پاياني هفته گذشته مخابره کردند. اخباري که پس از سالها اين اصطلاح را دوباره به ياد مردم آورد: بشقاب پرنده.
سالها بود که اين واژه از ذهن ها رفته بود.

بشقاب هم مگر پرنده مي شود؛ بشقاب پرنده يا همان يوفو (UFO) مخفف واژه «موجود پرنده ناشناخته (Unknown Flying Object)است. در واقع يوفو به مفهوم هر شي پرنده است که براي ناظر زميني ناشناخته باشد.
اين شي ممکن است يک ماهواره يا يک هواپيماي پيشرفته يا هر چيز ديگري باشد اما لزوما به معناي موجودي که از کهکشاني ديگر آمده نيست.
گفته مي شود اولين مورد رسمي رويت بشقاب پرنده در 24ژوئن 1947 توسط خلباني بنام کنت ارنولد گزارش داده شد.
او در حالي که هواپيماي شخصي خودش را بر فراز کوههاي کسکيد واشنگتن هدايت مي کرد با 9 شي پرنده دايره اي شکل روبرو شد.
آن زمان هواپيماهاي جت کمياب بودند و آرنولد که تصور مي کرد با چند هواپيماي جت روبرو شده از روي حس کنجکاوي زمان عبور آنها را از ميان 2 قله «رينر» و «ادامز» اندازه گرفت.
آن پرنده هاي عجيب فاصله 2 کوه را در 102 ثانيه طي کردند. وقتي آرنولد به زمين نشست و اين زمان را بر مسافت 47 مايلي بين 2 کوه تقسيم کرد به نتيجه اي شگفت انگيز رسيد.
آن پرنده ها هرگز نمي توانستند هواپيماي جت باشند چراکه سرعتي معادل 2/2 برابر سرعت صوت داشتند! در آن سال هيچ هواپيمايي حتي قادر به نزديک شدن به يک پنجم اين سرعت هم نبود.
اين ماجرا به سرعت به روزنامه ها کشيده شد و از آن زمان بود که کلمه بشقاب پرنده (UFO) به دايره المعارفها راه پيدا کرد.
از آن پس سيل گزارش هاي مشاهده اشياي ناشناخته در آسمان از سالهاي دهه 50 و 60 تا به امروز از راه رسيد.
گزارش هايي از سراسر دنيا که گفته مي شود تا به امروز تعداد آن ها (اعم از موثق يا غير موثق - رسمي يا غير رسمي ) به 4 ميليون مي رسد!
حتي برخي از اين گزارش ها را فضانوردان ارايه کرده اند و همين باعث باورپذيري بيشتر اين پديده شده. وقتي اد ميچل يکي از فضانوردان مشهور آمريکايي و ششمين انساني که به ماه پا گذاشت در يک کنفرانس مطبوعاتي گفت: «من کاملا به وجود بشقاب پرنده ها اعتقاد دارم... سوال اين نيست که آنها از کجا مي آيند بلکه مهمتر اينست که بدانيم آنها چه هستند؛» ؛ وقتي سرنشينان اسکاي لب 1 و2 و 3 هم گزارشهاي مشابهي دادند و سرنشينان اسکاي لب 2مدعي شدند به مدت 10 دقيقه ازيک يوفوي قرمز رنگ فيلمبرداري کرده اند، ديگر اکثريت مردم قانع شدند که بشقاب پرنده ها وجود دارند و زاييده تخيل انسان يا خطاي بصري نيستند.
اما آيا اين بمعناي وجود حيات فرازميني نيز بود؛

افسانه آدم هاي فضايي برخي ازمردم با ديدن شهاب ها که به سبب ورود به جو زمين و اصطکاک لايه بيروني آنها با مولکولهاي هوا مشتعل مي شوند به ياد اجسام پرنده ناشناخته يا بشقاب پرنده مي افتند.
ماهواره ها و و بالنهاي هواشناسي سرگردان هم مي توانند ما را به اشتباه بيندازند. حتي گاهي سلولهاي سطحي کره چشم مي ميرند و جدا مي شوند و در سطح خارجي آن شناور مي گردند؛ شبيه موقعي که در حال استراحت به سقف اتاق چشم دوخته ايم و مي بينيم اجسامي مقابل ما وجود دارند که با حرکت مردمک چشم به اين سو و آن سو مي روند.
به اين پديده در اصطلاح پزشکي فلوتر يا مگس پران گفته مي شود. مي شود حدس زد چند گزارش از 4 ميليون گزارش رويت يوفو مربوط به همين پديده هاي طبيعي و خطاهاي بصري باشد.
اما به هر حال همه چيز را هم نمي شود به همين سادگي ها توجيه کرد. بازمانده هاي زبانه هايي از توفانهاي خورشيدي و نظاير آن هم توجيهات ديگري براي اين پديده اند که البته پيچيده ترند. توجيهات از اين پيچيده تر و ناشناخته تر هم هست.
اگرچه يقينا هيچ توجيهي پيچيده تر، ناشناخته تر و درعين حال هيجان انگيزتر از اين وجود ندارد: موجودات فضايي!
اين فرضيه آخري نه تنها در ميان دانشمندان و محققان نجوم و کيهان شناسي طرفدار ندارد بلکه بسياري از آنان را عصبي هم مي کند.

 

دانشمندان براي طرفداران آدم فضايي ها استدلال ساده اي دارند: بر اساس قراين موجود هيچ گونه حياتي در منظومه شمسي وجود ندارد.
حالا حتي اگر فرض کنيم در کهکشانهاي ديگر که صدها سال نوري دورتر از ما هستند موجودات هوشمندي خم وجود دارند که به تکنولوژي سرعت نور دست يافته اند، باز صدها و بلکه هزاران سال طول مي کشد تا به زمين و منظومه شمسي ما برسند.
با اين وجود آيا منطقي است که اين موجودات پس از تحمل رنج وسختي اين سفر طولاني صرفا براي مانوردادن در مقابل چشمان ما به زمين مسافرت کنند؛!

بشقاب پرنده ها در ايران يکي از مشهورترين و معتبرترين گزارش هاي جهاني درباره رويت يوفوها مربوط به ايران است: 19 سپتامبر 1976 مطابق 29 شهريور1355.
يک افسر کشيک نيروي هوايي به نام يوسفي حوالي ساعت 12شب با چند تماس تلفني از مردم روبرو مي شود که از وجود يک شي نوراني در آسمان شميران خبر مي دهند.
اگرچه او ابتدا به مردم اطمينان مي دهد که موردي نيست و احتمالا يک هلي کوپتر در حال پرواز است ، اما تماسهاي مکرر مردم او را هم کنجکاو مي کند.
وقتي او و همکارش شاهرخي ، شي مورد نظر را در آسمان مي بينند و برج مراقبت فرودگاه مهرآباد هم وجود آن را تاييد مي کند، خلبان جعفري مامور مي شود که با يک هواپيماي جنگنده اف -4 براي بررسي سوژه پرواز کند.
خلبان جعفري شي مورد نظر را براي برج مراقبت اين طور توصيف مي کند: يک گوي درخشان به قطر حدود نصف قطر ماه که نور بنفش ، نارنجي و سفيد از خود ساطع مي کند.
خلبان سعي مي کند به آن شي نزديکتر شود اما بعد از مدت کوتاهي دستگاه هاي الکترونيکي هواپيما دچار اشکال مي شوند.
خلبان جعفري بعد از فرود توضيح مي دهد که گوي نوراني کوچک تري از گوي اصلي جدا شده و به سمت هواپيما حرکت کرده و حتي خلبان با مشاهده اين وضع تصميم گرفته گوي کوچک تر را هدف قرار دهد اما به دليل خرابي دستگاه ها نتوانسته اين کار را بکند.
اين گزارش به دلايل مختلف يکي از قابل اعتمادترين گزارش ها در مورد يوفوهاست.
هم به اين دليل که اشخاص متعددي از مردم گرفته تا خلبانان و متصديان برج مراقبت آن را ديده اند و هم به اين دليل که علاوه بر رادار برج مراقبت ، ماهواره نظامي DSP ايالات متحده هم آن را ثبت کرده.
کمتر از 2 سال بعد از اين ماجرا در تيرماه و مهر ماه 57يک پسر 16 ساله به نام جمشيد صيادپور در شيراز و فرانکلين نوري در اطراف درياچه اروميه عکس هايي از اشياي ناشناخته آسماني ثبت مي کنند که آنها هم در آرشيو عکس هاي تاريخ يوفو ها ثبت مي شود.

نگران نباشيد! معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي هفته گذشته با تاکيد بر ماهيت غير تهاجمي اشياي نوراني پرنده ناشناس رويت شده در چند شهر کشور اعلام کرد متخصصان نيروي هوايي در حال بررسي گزارشهاي اين اشيا ناشناس هستند.
امير سرتيپ دوم موسوي ، در گفت وگو با ايسناگفت: اشيا پرنده ناشناس گزارش شده که در رادارهاي نيروي هوايي ثبت نشده اند، در ارتفاعي قرار دارند که تهديدي براي فضاي کشور تلقي نمي شوند.
وي با تاکيد بر اينکه نيروي هوايي به عنوان مسئول امنيت فضاي کشور، از گذشته مساله يوفوها را با جديت پيگيري کرده است ، اظهار داشت: با اينکه اين اشيا به دليل ارتفاع بالا و قرار نداشتن در برد رادارهاي نيروي هوايي ، تهديدي براي آسمان کشور تلقي نشده و امکان اقدام تاکتيکي عليه آنها نيز وجود ندارد، ولي نيروي هوايي ، تمام اين اشيا ناشناخته را ارزيابي کرده و کليه گزارشات و اخبار مربوط به مشاهده يوفوها را ثبت و بررسي مي کند.
امير موسوي با اذعان به دشواري تخمين فاصله اين اشيا از زمين خاطرنشان کرد: مساله قرار داشتن يوفوها در ارتفاع بسيار بالا بر اساس تجربه به دست آمده است ، به طوري که خلبانهايي که پس از مشاهده اين اشيا ناشناس به سمت آنها پرواز کرده اند، اين بعد ارتفاع را کاملا احساس کرده اند.
معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي در پايان با ابراز اطمينان نسبت به بي خطر و بي اثر بودن يوفوهاي مشاهده شده در آسمان شهرهاي شمالي کشور، بر آمادگي کامل نيروي هوايي در دفع هرگونه تحرک هوايي خصمانه در فضاي کشور تاکيد کرد.
اين شايد به اين معنا بود که يک فرضيه در شرايط فعلي وجود ماهواره ها يا هواپيماهاي جاسوسي در منطقه است.
اما اين فرضيه چقدر مي تواند به واقعيت نزديک باشد وقتي همين چندماه قبل در همين مشکين شهر، شهري که شي نوراني اولين بار در آن ديده شد، برخورد يک شي نوراني با يک منزل مسکوني خساراتي به بار آورد و البته پيش از آن حوادث مشابهي در بابل و مرزن آباد هم رخ داده بود؛

خوشبختانه اين بار خرابي به بار نياورد! 12 دي ماه سال 82 گزارشي مبني بر برخورد يک شهابسنگ با ساختماني در يک روستاي شهرستان بابل منتشر شد.
گزارشهاي شاهدان حادثه نشان از آن داشت که اين حادثه با انفجاري مخرب با صدايي بسيار بلند، لرزش زمين ، و رويت نوري غير طبيعي درون منزل مسکوني آسيب ديده همراه بوده و به گفته شاهدان همزمان ، گويي نوراني به رنگ قرمز و با قطر حدود 2 متر در ميان حياط معلق مانده و جرقه هايي از آن به خارج پرتاب مي شده است.

 

در اين حادثه که به تخريب 50 درصدي واحد مسکوني منجر شده ، پسر بزرگ خانواده که پيش از سايرين به حياط منزل آمده بود نيز از ناحيه دست و صورت دچار سوختگي سطحي شد اما صدمه ديگري از سوي خانواده ساکن در منزل گزارش نشد.
ساکنان منطقه نيز تا شعاع چند صد متري لرزش زمين را احساس کردند و يکي از آنها رويت گويي نوراني را پيش از انفجار گزارش کرد.
در پي انتشار خبر اين سانحه از طريق منابع خبري داخلي و خارجي ، مراکز تحقيقاتي و دانشگاهي علاقمند به مطالعات شهاب سنگها از جمله بخش شهاب شناسي ناسا و دانشگاه شيکاگو جهت کسب اطلاعات بيشتر با مراکز نجومي کشور تماس گرفتند.
در نهايت اعلام شد که اين حادثه در اثر برخورد شيي فرازميني - نظير شهابسنگ - به وجود نيامده بلکه منشا زمين شناختي دارد.
گروه تحقيق هيچ نشانه اي از بقاياي به جا مانده از يک شهابسنگ يا حفره ناشي از برخورد آن يا هر نشانه اي که دال بر وقوع برخورد خارجي باشد پيدا نکردند.
بررسي نوع و نحوه خساراتي که به منزل وارد شده حاکي از داخلي بودن منبع انرژي عامل انفجار بود، اگرچه با بررسي دقيق سيستم لوله کشي و ساير وسايل احتمال دخالت پديده هاي عادي نظير انفجار ناشي از نشت گاز يا موارد مشابه هم کاملا منتفي اعلام شد.
پس از آنکه مساله برخورد شهابسنگ يا هر پديده ديگر (از جمله پديده هايي با منشا مصنوعي) رد شد، تيم تحقيق ايراني با دکتر آندري اولخواتو پژوهشگر روسي که سالهاست به تحقيق بر روي پديده هاي مشابه گويهاي نوراني با منشا زمين شناختي مي پردازد، تماس گرفت.
وي براي اين پديده و پديده هاي مشابه از اصطلاح «شهابهاي ژئوفيزيکي (Geophysical meteor) و يا Geometeor استفاده مي کند.
پديده اي که تا حد کمي شناخته شده و توضيحات اندکي در خصوص مکانيسم تشکيل آنها وجود دارد. دکتر اولخواتو به همراه تيم ايراني به بررسي وضعيت آب و هواي منطقه در ساعات قبل و بعد از حادثه و با استفاده از داده هاي ثبت شده در ايستگاههاي هواشناسي نزديک محل (بابلسر و قائم شهر) و بررسي تصاوير ماهواره اي که دقايقي قبل و بعد از زمان اين حادثه تهيه شده است پرداختند و مشخص شد اگرچه در زمان وقوع اين حادثه هوا بدون ابر بوده است اما بلافاصله پس از اين رخداد بر تراکم ابرها در محل حادثه افزوده شده و تغيير آب و هوايي يکي از نشانه هاي همراه پديده شهابهاي ژئوفيزيکي به شمار مي رود.
با توجه به نزديکي زمان وقوع حادثه بابل با زلزله بم و تشديد فعاليت هاي لرزه يي در ماه هاي اخير حتي احتمال ارتباط بين شهاب هاي ژئوفيزيک و فعاليت گسل ها نيز مطرح شد.
پيش از حادثه بابل در دوم خردادماه 82 گزارشي از سقوط يک شي نوراني در منطقه مرزن آباد مازندران هم دريافت شده بود.
گزارش شاهدان عيني از هوايي طوفاني خبر مي داد که در ميان طوفان و صاعقه ، گلوله اي نوراني به رنگ سپيد با سرعت به سوي دو درخت تنومند حرکت کرده و پس از برخورد، اين درختها را با صدايي بلند شکسته و به مسير خود ادامه داده است.
در پي اين حادثه اختلالاتي در سيستم برق رساني منطقه هم گزارش شد. شبيه اين حادثه در اول بهمن ماه 82 در روستايي نزديکي مشکين شهر در استان اردبيل نيز افتاده بود.
در اين حادثه نيز در يک شب طوفاني گوي نوراني با ابعادي بزرگتر از ماه کامل در آسمان ظاهر شده و پس از وارد آوردن خساراتي به يک منزل مسکوني در اين روستا، ناپديد شده بود.
اين حادثه هم باعث قطع چند ساعته برق در اين روستا شد.با توجه به اين که هر دو حادثه مرزن آباد و مشکين شهر در شرايط طوفاني رخ داده بودند، تحقيقات انجام شده وجود نشانه هايي مبني بر وقوع پديده اي موسوم به صاعقه هاي توپي (Ball Lighting) را تاييد کرد.
در يک صاعقه معمولي ، مولکولهاي هوا که در مسير تخليه بار الکتريکي قرار دارند، يونيزه شده - و به حالت پلاسما تبديل مي شوند - و در اثر اين پديده ، براي لحظاتي مي درخشند و سپس به حالت عادي برمي گردند اما در برخي شرايط خاص اين پلاسما در ساختاري کروي به دام مي افتد و در برخورد با اجرام ديگر انرژي عظيم ذخيره شده در خود را آزاد مي کند که اين آزاد سازي نيز همانند رعد و برق معمولي با صدايي بسيار بلند همراه خواهد بود.
در صاعقه هاي توپي براساس نوع گاز يونيزه شده ، گوي هايي به رنگ سفيد، قرمز يا سبز تشکيل مي شود که قطر آنها بين چند سانتي متر تا چند متر متغير است.
اين گوي ها معمولا اثر گرمايي چنداني ندارند ولي مي توانند از موانعي نظير ديوار عبور کرده و در داخل ساختمانها منفجر شوند.
گزارش هاي متعددي هم از انفجار اين گوي ها در داخل کابين هواپيماها منتشر شده است.

بشقاب پرنده هاي همسايه اما آخرين اخبار درباره رويت يوفوها در آسمان منطقه ما و کشورهاي اطراف به حدود يک سال قبل برمي گردد.
خرداد ماه سال گذشته مردم محلي در جازان واقع در جنوب عربستان ادعا کردند توانسته اند تکه پاره هاي يک بشقاب پرنده را که در اين منطقه سقوط کرده پيدا کنند.
براساس گزارش هايي که روزنامه ها در اين باره منتشر کردند، پيش از سقوط اين شي پرنده ، مردم منطقه شي اي شبيه يک بشقاب پرنده را ديده بودند که از آن نوري به صورت چشمک زن مشاهده مي شد.
حتي عبدالرحمن الاساميمي ، بخش دار محلي جازان نيز ادعا کرد شخصا اين بشقاب پرنده را ديده است که «زياد بزرگ نبوده اما باعث وحشت مردم شده است.»
هيچ خبر تکميلي درباره اين موضوع منتشر نشد.تقريبا همزمان با اين خبر، گزارش ديگري نيز از باکو مخابره شد: صدها تن از ساکنان باکو شاهد پرواز يک شي نامشخص بر فراز شهر بودند.
منابع خبري آذربايجان به نقل از شاهدان عيني گفتند، در يک آسمان کاملا صاف و بدون ابر يک لکه ي نوري بزرگ و وسيع در آسمان ظاهر شد.
اين لکه در ساعات پاياني شب به طور ناگهاني در آسمان محو شد. ظهور اين شي بر فراز آسمان باکو که شباهتي به هواپيما يا ساير وسايل پروازي متعارف نداشت ، باعث شد تا موجي از شايعه در شهر باکو و ديگر بخش ها منتشر شود.

آيا جنگ سرد هنوز ادامه دارد؛ رويت بشقاب پرنده در باکو شايد بيش از هر جاي ديگري در دنيا حرف و حديث هاي سياسي به همراه داشت.
در دوران شوروي سابق ، مرکزي به وجود آمد که مسوول تحقيق درباره بشقاب پرنده ها بود. با شکل گيري اين سازمان شايعات زيادي درباره فعاليت و زمينه ي کاري اين سازمان پديد آمد؛ اما نتيجه تحقيقات اين مرکز برچسب خيلي محرمانه خورد و تمام افرادي را که منتظر نتايج اين تحقيقات بودند، نااميد گذاشت.
بعد از رويت جسم نوراني در آسمان باکو در بهار سال گذشته بود که فواد کاظم اف ، مدير بخش لرزه شناسي فضايي و از اعضاي آکادمي اطلاعات انرژي بين المللي که يک تبعه جمهوري آذربايجان است در اين باره گفت: «امروزه برکسي پوشيده نيست که آمريکا و کشورهاي ديگر فرودگاه ها و آشيانه هاي ويژه يي دارند که در آنها اجسام پرنده يي شبيه بشقاب پرنده نگهداري مي شود و آمريکايي ها به واسطه ي داشتن فن آوري ، توانايي ساخت چنين اشيايي را دارند و اطلاعاتي نيز در اين زمينه منتشر نمي شود.»
او با تاکيد به اينکه ظهور بشقاب پرنده ها برفراز درياي خزر امري است که از اين پس بايد بيشتر شاهد آن باشيم ، گفت: «اخيرا معلوم شده که سه پايگاه هوايي در خاک جمهوري آذربايجان در اختيار کشورهاي خارجي است.
در سال 1999 نيز يک شي که بشقاب پرنده خوانده شد، در درياي خزر سقوط کرد.
در آن زمان ايران ، روسيه و آمريکا درباره اين که کدامشان به تحقيق درباره بقاياي اين شي بپردازند، به نوعي مشاجره داشتند. در آخر هم اين شي به روسيه رسيد.»
در آن روزها منابع خبري آذري چنين نوشتند که در آشيانه هاي موجود در آمريکا هم اکنون 120 به اصطلاح بشقاب پرنده وجود دارد و احتمال دارد شي ديده شده بر فراز باکو از همين بشقاب پرنده ها بوده باشد.

بالاخره که چي؛

واقعا کدام فرضيه براي توجيه وجود بشقاب پرنده ها را مي توان پذيرفت؛
پروفسور علي عجب شيري زاده ، استاد دانشکده فيزيک دانشگاه تبريز و رييس مرکز پژوهشي نجوم و اخير فيزيک مراغه با تاکيد بر اين که تا کنون هيچ مدرک مستدل علمي درباره بشقاب پرنده ها و ساير اشيا پرنده با منشا غير زميني ارائه نشده ، درباره منشائ احتمالي اين پديده ها مي گويد:
از لحاظ علمي و نجومي مي توان اين پديده را به ذرات ناشي از فعل و انفعالات شديد خورشيدي در روزهاي اخير نسبت داد.
پديده هايي نظير طوفان ها و بادهاي خورشيدي که گاه و بيگاه در سطح اين ستاره رخ مي دهد، به آزاد شدن و انتشار ذرات پر انرژي به فضاي پيرامون آن منجر مي شود.
به گفته وي ، اين ذرات در حالت عادي توسط لايه «وان آلين» جو که به عنوان سدي محافظ در برابر تشعشات مغناطيسي عمل مي کند، جذب مي شوند.
ولي در برخي مواقع ، اين ذرات با عبور از جو به صورت پرتوهايي نوراني در آسمان رويت مي شوند که نمونه اي از آن شفق هاي قطبي هستند که معمولا در مناطق قطبي زمين تشکيل مي شوند ولي احتمال بروز آن ها در ساير مناطق هم وجود دارد.
پروفسور عجب شيري زاده درباره ادعاي رويت کنندگان پديده ناشناس اخير مبني بر تشعشع پرتوهاي رنگي مختلف در پيرامون اين اشيا گفت: در مواقعي که ميزان رطوبت جو زمين زياد باشد، تشعشعات خورشيدي همانند منشور عمل کرده و طيفي از رنگ هاي متنوع را ايجاد مي کند؛ بنابراين اگر بخواهيم توجيهي نجومي براي پديده هاي گزارش شده اخير ارائه دهيم مي توانيم آن را به بروز شراره بزرگ خورشيدي در 8 آوريل (حدود يک هفته قبل) نسبت دهيم.
او ادامه مي دهد: البته ماهواره هايي هم براي مقاصد خاصي از قبيل زمين شناسي ، هواشناسي و يا جاسوسي در فضا حرکت مي کنند که نور آنها قابل ديدن است.
و البته در پايان اذعان مي کند: موضوع بشقاب پرنده ها اگرچه با معيارهاي نجومي مطابقت نمي کند، اما پرونده آن بسته هم نيست.
خب ، شما آيا مي توانيد از مجموعه اين حرف ها به نتيجه قطعي برسيد؛ واقعا کدام فرضيه ها را مي شود پذيرفت؛ اين البته انتخاب شماست.
 

 منبع:جام جم

جمعه 7 تير 1392برچسب:,

|
 
دیدن جن در ایران

 

جمعه 7 تير 1392برچسب:,

|
 
تجربه نزدیک به مرگ

getty-698.jpg

دو فیزیکدان ممتاز آمریکایی و انگلیسی در یک نظریه جالب پیشنهاد کرده‌اند که یک «تجربه نزدیک به مرگ» زمانی اتفاق می‌افتد که مواد کوانتومی شکل‌دهنده روح از سیستم عصبی خارج شده و به جهان وارد می‌شود.

 بر اساس این ایده، «هوشیاری»، یک برنامه برای یک رایانه کوانتومی در مغز است که که حتی پس از مرگ نیز می‌تواند در جهان باقی بماند که می‌تواند توضیحی برای تجربیات نزدیک به مرگ برخی از افراد باشد.

دکتر استورات هامروف، ‌استاد ممتاز بازنشسته در دپارتمانهای هوشبری و روانشناسی و مدیر مرکز مطالعات هوشیاری از دانشگاه آریزونا، این نظریه شبه مذهبی را ارتقا داده است.

این نظریه بر اساس یک فرضیه کوانتونی هوشیاری است که وی به همراه راجر پنروس، فیزیکدان انگلیسی ایجاد کرده‌اند و بر اساس آن جوهر روح انسان درون ساختارهایی موسوم به ریزلوله‌های درون سلولهای مغزی قرار دارد.

به عقیده این دانشمندان در این نظریه موسوم به «کاهش هماهنگ هدف» (Orch-OR)، تجربه انسان از هوشیاری در نتیجه تاثیرات گرانش کوانتومی در این ریزلوله‌ها است؛ بنابراین طبق این نظریه روح انسان بیش از تعاملات نورونی در مغز بوده و در حقیقت از خود بافت جهان ساخته شده است و احتمالا از ابتدای زمان در جهان وجود داشته است.

این مفهم شبیه به باور بودا و هندو بوده که طبق آن هوشیاری یک بخش جدانشدنی از جهان است.

با این عقاید، دکتر هامروف این ایده را پبشنهاد داده که در تجربه نزدیک به مرگ این ریزلوله‌ها حالت کوانتومی خود را از دست داده اما اطلاعات درون آنها تخریب نمی‌شود. در عوض این اطلاعات بدن را ترک کرده و به کیهان باز می‌گردند.

به گفته هامروف، اگر بیمار در این شرایط بتواند به زندگی بازگردد، اطلاعات کوانتومی به ریزلوله‌ها بازگشته و تجربه نزدیک به مرگ به وجود می‌آید. در صورت عدم بازیابی و مرگ فرد، این اطلاعات کوانتومی ممکن است در خارج از بدن به شکل یک روح باقی بمانند.منبعhttp://www.hedf.blogfa.com/cat-34.aspx

پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,

|
 
مثلث برمودا

موقعیت جغرافیایی مثلث برمودا
نقشه جغرافيايی مثلث برمودا مثلث برمودا (Bermuda Triangle) بر روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. رأس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است. (بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند؛ در این نقطه هیچ انحرافی در قطب‌نما محاسبه نمی‌شود.)
وین سنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده ، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند :
« یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد. »
مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی ، همراه با تمام سرنشینانشان ، در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای مأموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات به هوا برخاست ، اما هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.آخرین پیامهای مخابره شده‌ی آنها با برج مراقبت ، حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم رؤیت خشکی ، از کار افتادن قطب‌نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان ، افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدت‌ها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای - چه قبل و چه بعد از آن - تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایق‌ها و کشتی‌هایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا) ؛ در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.

منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتی‌های بزرگ و کوچک در آب‌های آن در حال ترددند و افراد زیادی برای بازدید به این منطقه مسافرت می‌کنند ، بدون آنکه اتفاقی بیافتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوس‌ها در سراسر دنیا ، کشتی‌ها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند؛ پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد ، ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدن‌های بی دلیل ، بی‌شمار و نامعلومی روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.

مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاه‌های مبدأ و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند ، که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب‌نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه‌آلودی - آن هم در روز صاف و آفتابی - و یا تغییراتی غیر عادی در آب‌هايی که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند (بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع)
- این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل این که چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده ، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشات حاکی از آن بوده که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح رؤیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا ، که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.- در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاه‌ها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند ، که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع به کار کرده‌اند.- در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید : « خطری همانند یک خنجر هم اکنون به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ... » ؛ در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود ، کشتی ناپدید شد.

علل واقعه
یکی از علت‌های کشف شده - که در مدل آزمایشگاهی به اثبات رسیده است - در مورد وقوع زلزله و خروج گازهایی از زمین می‌باشد ، که در هنگام عبور کشتی‌ها باعث فرو رفتن کشتی به اعماق آب می‌گردد؛ ولی در مورد هواپیماهایی که از آن محل عبور کردند و ناپدید شدند خروج همین گازها از آب به سمت بالا باعث پایین کشیده شدن هواپیماها به سمت آب می‌شود که در صورت عدم کنترل ، هواپیما به داخل آب سقوط می‌کند ، ولی در مدل آزمایشی آن ، این مسأله در صورتی قابل حل است که هواپیما به این محل آشنا بوده و توانایی گرفتن دوباره ارتفاع را در صورت کم شدن ناگهانی آن داشته باشد. همچنین در مورد پیدا نشدن اجساد هواپیماها یا کشتی‌ها می‌توان گفت تعدادی از موارد ناپدید شده در اعماق دریا کشف شده است ، که نمونه‌های کشفی با نمونه‌های غرق شده کاملا تطبیق دارد.

۱- علل فرضی طبیعی
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گوی‌های آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود ، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتی‌ها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود ، قرار گرفتن تحت تأثیر نیرویی مغناطیسی و اختلالات امواج الکترومغناطیسی (ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتی‌های متعدد در یک منطقه نیست.)

۲- علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسان‌ها به کره زمین آمده‌اند.یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد به وسیله ادگار کایس (پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست) ارائه شده است. به عقیده وی قرن‌ها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتی‌ها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آن‌ها می‌گردد.

نظریه و توضیحات کوشچه
لارنس دیوید کوشچه - محقق دانشگاه ایالت آریزونا - در سال ۱۹۷۵ با انتشار کتابی به نام « اسرار مثلث برمودا برملا شد » اولین نظریه مخالف در این زمینه را منتشر نمود. تحقیقات وی در این کتاب شماری از اطلاعات نادرست و ناسازگار در مقاله بلیتزر را برملا نمود. وی در این کتاب به وجود ناسازگاری‌های زیادی در گزارشات بلیتزر اشاره نمود و گفته‌های وی از زبان شاهدان عینی ، افراد زنده مانده در حوادث و همچنین تمامی انسانهای درگیر را نادرست و غیر واقعی بیان نمود. وی بیان نمود که بسیاری از اطلاعات مهم در مقاله بلیتزر از قلم افتاده است و به هیچ وجه کاملا بررسی نشده است. به عنوان مثال در داستان بلیتزر در مورد مفقود شدن قایق معروفی که قصد داشت دور دنیا حرکت کند و سرنشین آن دونالد کروهرست ، بلیتزر به اسرار آمیز بودن این داستان اشاره نموده است ، در حالی که شواهد روشنی در مورد دلایل مفقود شدن وی در دسترس است و یا همچنین در مورد کشتی حمل زغال‌سنگ - که بلیتزر آن را این طور بیان نمود : کشتی مزبور سه روز پس از ترک بندری در اقیانوس اطلس مفقود شده و دیگر هیچ ردپایی از آن یافت نشد - مى‌گوید که در گزارشات واقعی ، یک کشتی با همین نام از بندری در اقیانوس آرام حرکت نموده است. همچنین کوشچه معتقد بود که درصد زیادی از حوادثی که به نام اسرار مثلث برمودا یاد شده ، کاملا خارج از منطقه مثلث برمودا اتفاق افتاده است و در اغلب موارد راه اثبات این مدعا بسیار ساده بوده است. وی با جستجو در مقالات چاپ شده در روزنامه‌های وقت و همچنین اطلاع از وضع هوای گزارش شده در آن روز توانست وجود مغایرات در داستان‌های بیان شده در مورد اسرار مثلث برمودا را برملا سازد.

نتیجه گیری‌های کوشچه
شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در این گزارشات در مقایسه با شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در دیگر مناطق اقیانوس ، به هیچ وجه زیادتر نبوده است.
- طوفان‌های استوایی و گرمسیری بسیاری در این مناطق گزارش شده است و شمار گمشدگان در این گزارشات با توجه به تعداد این طوفان‌ها نامتناسب ، عجیب یا اسرار آمیز نمی‌باشد. (بلیتزر و نویسندگان دیگر در مقالات خود اشاره‌ای به این واقعیت ننموده‌اند.)- اعداد و ارقام بیان شده در این گزارشات و تحقیقات آشفته اغراق آمیز است. کشتی‌ها و قایق‌هایی مفقود گزارش می‌گردند که بالاخره به بندرها بازگشته بودند - البتــه با اندكی تأخیـــر - و این موضوع گزارش نشده است.- برخی از این گزارشات در مورد مفقودین در واقع هیچگاه اتفاق نیفتاده‌اند؛ به طور مثال حادثه‌ای با عنوان سقوط هواپیما گزارش شده که مدعاست هواپیمایی مسافربری ، در سال ۱۹۳۷ از بندر دیتونا در فلوریدا در مقابل چشم صدها شاهد عینی پرواز نموده و در مثلث برمودا سقوط کرده است ، در حالی که در روزنامه‌هاى محلی آن زمان ، هیچ نوشته‌ای در اثبات این مدعا یافت نمی‌شود.

نتیجه گیری کلی کوشچه در مورد افسانه مثلث برمودا
افسانه‌ها و داستان‌هایی که به عنوان اسرار مثلث برمودا وجود دارد ، توسط نویسندگانی منتشر شده که عمدا یا سهوا با داشتن تصورات نادرست ، دلایل و مستندات ناقص و یا همچنین با پیروی از احساسات نادرست ، سعی در نوشتن آن‌ها نموده‌اند و این مقالات جعلی و تصنعی می‌باشند.
مدلین رسبورتگارف - دانشمند و محقق ایتالیایی قرن بیستم - نیز در مورد بروز حوادث غیر عادی و خارق‌العاده در این منظقه ، پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده است که اغلب حوادث یاد شده در این منطقه تنها اغراق آمیز نشان دادن برخی حوادث عادی بوده‌ ست؛ برای مثال کشتی فرانسوی BHG3566 ، که در سال ۱۹۷۷ در این منطقه ناپدید شد ، دو روز بعد در بندر ریجسرا دیده شد و شواهد به مدت کوتاهى از گم شدن این کشتی حکایت می‌کرد ، در حالی که هنوز هم برخی نویسندگان از این حادثه با نام کشتی وحشت یاد می‌کنند و بر این باورند که این کشتی در منطقه مثلث برمودا از بین رفته است و در تسخیر ارواح می‌باشد.

گذشته و آینده برمودا
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمان‌های متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین « دریایی از مقبره‌ها » ، « مثلث شیطان » ، « مثلث مرگ » ، « دریای بدبختی » ، « گورستان آتلانتیک » نامیده می‌شده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسان‌هایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 - که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست - شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد ، و شاید هم به خاطر معلوم نبودن دلیل اصلی این وقایع ، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.

منبع : بیتوته

چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:,

|
 
جزیره دوار

 

 
 

مدتها قبل، یک کشتی باری یونانی چرخش یک شیء بزرگ در فاصله 1000 متر جلوتر از خود را شاهد بود. آنها فکر می‌کردند که آن یک هیولا بزرگ است و کاملا ترسیده بودند. پس از نزدیک شدن متوجه یک جزیره شدند که با سرعت بسیار سریع در حال چرخش است. در سریعترین حالت این جزیره در هر دقیقه یک دور می‌زند و در آرام ترین حالت هر 12 دقیقه یک دور می‌زند. چرا یک جزیره در اقیانوس باید خود را بچرخاند؟!
محققین هنوز پاسخی برای آن پیدا نکرده اند.
 

عجیب ترین جزیره های دنیا ! (+عکس) www.taknaz.ir

چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:,

|
 
ماجرای پرسرو صداترین بشقاب پرنده تاریخ

آیا حقیقتا یک یوفو در رازول سقوط کرد؟
من پس از 30 سال تحقیق متقاعد شده‌ام‌که دولت ایالات متحده یک بشقاب پرنده ساقط شده و چند جسد بیگانه‌ها را در نیومکزیکو به دست آورده است.

همشهری دانستنیها/شماره 51: بی‌شک اولین چیزی که با شنیدن عبارت سقوط یوفو به ذهن انسان می‌رسد، حادثه رازول است. در واقع داستانی هیجان‌انگیز‌تر از این نمی‌تواند وجود داشته باشد که نشان دهد ما در این جهان تنها نیستیم، موجودات دیگری هم هستند که به سیاره ما سر می‌زنند و بعضی مواقع سقوط می‌کنند، بسیاری از دولت‌ها از این ماجرا  آگاهند و این مساله را از مردم خود پنهان می‌کنند؛ اما چیزی که در نگاه اول احمقانه به نظر می‌رسد، ممکن است آن‌چنان هم دور از واقعیت نباشد.

از همه اینها گذشته، چه مساله بیگانه‌ها واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد، یک نکته غیر‌قابل انکار است؛ مردم عاشق این مسائل هستند. مدرک این ادعا هم نحوه برخورد آنها با فیلم‌هایی از این دست مانند؛ پیشتازان فضا، جنگ‌های ستاره‌ای و‌ای تی است. یوفولوژیست‌ها معتقدند این بزرگ‌ترین واقعه تاریخ است و از یک جهت درست هم می‌گویند. ولی واقعا در رازول چه گذشت؟

 
جریان از چه قرار بود؟
در جولای 1947، رازول شهری بسیار کوچک، بیابانی و بی‌سرو صدا بود که از تعدادی مزرعه و دامداری تشکیل می‌شد. همچنین خانه اسکادران بمب‌افکن‌های 509 نیز محسوب می‌شد که در آن زمان یکی از پیشرفته‌ترین‌ها در نوع خود بود. آنها دو بمب اتمی در ژاپن انداخته بودند و چند بمب دیگر هم در اقیانوس آرام آزمایش کرده بودند.
جنگ تازه تمام شده بود و همه چیز داشت به حالت عادی باز می‌گشت که اتفاق عجیبی افتاد. از آسمان چیزی بزرگ و نقره‌ای رنگ با سرعت و سر و صدای زیاد سقوط کرد. یکی از گله‌داران قطعات و تکه‌های آن شیء را که افتاده بود، پیدا کرد و به پایگاه هوایی گزارش داد. دولت به سرعت وارد عمل شد و برای اولین و آخرین بار در تاریخ ایالات متحده در روزنامه‌ها اعلام کرد که یک بشقاب پرنده را که سقوط کرده، در اختیار دارد.


طبیعتا چنین خبری، سرتیتر تمام خبر‌گزاری‌ها در سراسر کشور شد. رادیو‌ها اعلام کردند: «امروز هشتم جولای دولت اعلام کرد که یک  بشقاب پرنده پیدا کرده، این بزرگ‌ترین اتفاق امسال است.»
اما روز بعد، خبرها به کل حالت دیگری به خود گرفتند. توضیح این واقعه هم حالت زمینی‌تری پیدا کرد. در روزنامه‌ها اعلام شد که چیزی که پیدا شده، یک بالون هواشناسی بوده ، نه یک بشقاب پرنده. در نتیجه مردم رازول برگشتند سر کارهای مزرعه و دامداری خود و زندگی به حالت عادی بازگشت.البته این پایان داستان نبود و بعضی‌ها هم قرار نبود آن را فراموش کنند.


سال‌ها گذشت و گذشت. کلماتی مانند یوفولوژی و یوفولوژیست وارد فرهنگ‌های لغت شد. دو نفر باعث شدند داستان رازول دوباره از فراموشکده تاریخ به دنیای ما پا بگذارد. این دونفر کسانی نبودند جز جسی مارسل که یک افسر بازنشسته ارتش بود و استنتون فریدمن، کسی که روزها یک فیزیکدان مهربان است و شب‌ها تبدیل به مشهور‌ترین یوفولوژیست جهان می‌شود.


او با صراحت می‌گوید: «من پس از 30 سال تحقیق متقاعد شده‌ام که دولت ایالات متحده یک بشقاب پرنده ساقط شده و چند جسد بیگانه‌ها را در نیومکزیکو به دست آورده است. این یکی از بزرگ‌ترین داستان‌های این هزاره است.» صبر کنید. این ادعای بسیار بزرگی است! ما به کمی اطلاعات دیگر هم نیاز داریم. بیایید کمی عقب‌تر برگردیم.
در سال 1947، جسی مارسل، افسر اطلاعات و امنیت پایگاه هوایی رازول بود. زمانی که خبر سقوط یک بشقاب پرنده همه جا پیچید، ماموریت مارسل بررسی این داستان بود اما سال‌ها بعد و پیش از مرگش تصمیم گرفت حقیقت داستان را به فریدمن بگوید. با این کار، او تخم توطئه رازول را کاشت.


فریدمن می‌گوید: «من با جسی در سال 1978 صحبت کردم. این قبل از این بود که کتابی در این باره نوشته شده باشد. هنوز هیچ سر و صدایی در مورد این اتفاق وجود نداشت. یوفولوژیست‌ها هیچ چیزی درباره رازول نمی‌دانستند. همه چیز آنجا بود ولی کسی از آن خبر نداشت.»


جسی مارسل در یکی از مصاحبه‌های ضبط‌شده‌اش در سال 1980 می‌گوید: «ما یک تکه فلز داشتیم. حداقل ظاهری فلزی داشت. خاصیت ارتجاعی نداشت؛ ولی به نازکی فویل سیگار بود.»
در جایی دیگر می‌گوید: «من خواستم آن را خم کنم ولی نمی‌شد. به من گفتند که نه می‌توان آن را خم کرد و نه روی سطح آن علامتی گذاشت. من هم آن را روی زمین گذاشتم. یک پتک برداشتم و روی آن کوبیدم. پتک از روی آن مثل یک فنر برگشت.»
در ادامه جسی توضیح داد: «آن یک بالون هواشناسی نبود. هواپیما یا وسیله نقلیه هوایی شناخته شده‌ای هم نبود. چه چیزی می‌توانست باشد؟ نمی‌دانم!»


فریدمن می‌گوید: «در موقعیت و شرایط او، هیچ دلیلی وجود نداشت که بخواهد دروغ بگوید. مخصوصا اینکه او افسر اطلاعات و امنیت یکی از پیشرفته‌ترین پایگاه‌های نظامی جهان در آن زمان نیز بود. اصلا با عقل جور در نمی‌آید که چنین انسانی بخواهد این چنین داستانی سر هم کند.»
فریدمن نمی‌توانست این داستان را رها کند. پس شروع به تحقیق و مصاحبه با کسانی کرد که در مورد این ماجرا حرفی برای گفتن داشتند. بسیاری از کسانی که او با آنها مصاحبه کرد امروز از دنیا رفته‌اند؛ ولی خوشبختانه فیلم ضبط شده صحبت‌های آنان هنوز موجود است.


در یکی از همین مصاحبه ها، بیل برازل، پسر گله‌داری که یوفوی سقوط کرده را پیدا کرد، می‌گوید: «من نمی‌دانم آن، چه چیزی بود؛ چیزی شبیه چوب بالسا (چوب سبک و محکم ماکت سازی) بود؛ اما آتش نمی‌گرفت و من هم نمی‌توانستم با چاقو روی آن هیچ خطی بیندازم.»
رابرت اسمیت، یک خلبان بازنشسته نیروی هوایی نیز می‌گوید: «یک تکه از آن ورق مانند به طول حدود 10 سانتی‌متر را در دست گرفتم. آن را در مشتم مچاله کردم. دستم را که باز کردم، بلافاصله دوباره صاف شد. هیچ تغییری در ظاهرش نمی‌شد داد.»


کم کم داستان رازول داشت جالب می‌شد. مسلما اتفاق عجیبی در آنجا افتاده بود؛ ولی چه اتفاقی؟ و چرا رازول؟ به نظر می‌رسید بیگانه‌ها نمی‌توانند در مقابل ترکیب سلاح‌های اتمی، موشک‌های بزرگ و رادار مقاومت کنند.
ما می‌دانیم که اتفاق عجیبی در رازول رخ داده بود. همین‌طور هم می‌دانیم که اگر استنتون فریدمن با جسی مارسل صحبت نکرده بود، هیچ کدام از ما این داستان را نمی‌شنیدیم. مارسل به فریدمن توضیح داد که یک بشقاب پرنده در رازول سقوط کرده. فریدمن هم شروع کرد به بسط یک تئوری جدید.


او می‌گوید: «در پایان جنگ جهانی دوم، سه نشانه برای بیگانه‌های هوشمند کافی بود تا متوجه شوند انسان‌های بدوی زمینی که تا آن روز بدترین خراب کاری‌هایشان، جنگ‌های قبیله‌ای بود، حالا دیگر می‌توانند برای آنها هم خطرناک باشند. این نشانه ها، بمب اتم، موشک‌های V2 و رادارهای قدرتمند بودند. جالب نیست که تنها مکان روی این سیاره که در جولای 1947 این سه تکنولوژی را یک جا داشت، جنوب شرقی نیو مکزیکو بود؟»
فریدمن توانسته بود حدس بزند که بیگانه‌ها احتمالا به چه چیزی فکر می‌کنند. اما اگر بشقاب پرنده‌ای در رازول بود، آنجا فرود نیامده بود؛ بلکه سقوط کرده بود. شاید اصلا داستان از قرار دیگری بوده و مقصد آن بشقاب پرنده جای دیگری در کهکشان مثلا سیاره زهره بود. ما هم ممکن است هیچ وقت این را نفهمیم.

 

روایت آخرین بازمانده
تنها یک نفر امروز زنده است که عملا ادعا می‌کند تکه‌ای از آن بشقاب پرنده را در دست گرفته است. او یک نظریه‌پرداز توطئه نیست. شغل او، جراح پرواز است و برای ارتش ایالات متحده کار کرده است. نام او هم جسی مارسل جونیور است.
او می‌گوید: «با بررسی تمام جوانب می‌بینیم که تنها توضیح باقیمانده، یک وسیله فرازمینی است. ممکن است توجیه عجیب و غریبی باشد؛ ولی درعین‌حال، ساده‌ترین توضیح تمام این اتفاقات است.»
خوشبختانه قبل از اینکه جسی مارسل آن شب، تکه‌های‌یافته شده را به هنگر شماره 84 تحویل دهد، سری به خانه خود زد تا آنها را به پسرو همسرش نشان دهد.


او می‌گوید: «آن شب در جولای 1947 را که در رازول بودیم نمی‌توانم فراموش کنم؛ چون شب خیلی خاصی بود. آن شب، زندگی من را به دو بخش قبل از اتفاق و بعد از اتفاق تقسیم کرد. آن شب خوابیده بودم. حدود ساعت 1 یا 2 نیمه شب بود. پدرم داخل شد و من را بیدار کرد. به من گفت: «بیا جسی. می‌خواهم چیزی به تو نشان بدهم.» خیلی هیجان زده بود. او مردی نبود به این راحتی‌ها هیجان زده شود. پس من هم حدس زدم چیزی که می‌خواهد نشانم بدهد خیلی باید مهم باشد. او رفت و مادرم را هم بیدار کرد. بعد چیزهایی را که آورده بود کف آشپزخانه روی زمین چید. بعد گفت: «اینها تکه‌های یک بشقاب پرنده هستند.» یکی از تکه‌ها مقطعی به شکل حرف‌ ای انگلیسی داشت. کنارش هم علامت‌هایی داشت که شبیه هیروگلیف بود. از پدرم پرسیدم که اینها چه هستند؟


او تا آنجا که حافظه‌اش یاری می‌داد، آن علائم را روی یک مدل کشیده تا به دنیا نشان دهد آن شب چه دیده است.» او توضیح می‌دهد: «روی سطح داخلی این قطعه، سمبل‌هایی وجود داشت. من آنها را شبیه چیزهای دیگر تجسم می‌کردم و حفظ کردم. مثلا یکی از علامت‌ها شبیه به یک فک بود که توپی روی بینی خود نگه داشته بود. معنی این سمبل‌ها را نمی‌دانم. ما حدود 10 یا 15 دقیقه به آنها نگاه کردیم. بعد پدرم گفت اینها را طوری حفظ کن که تا آخر عمرت فراموش نکنی. من هم الان که حدود 60 سال از آن شب می‌گذرد، هنوز تمام آنها را به خاطر دارم.»
آن بقایا، پس از اینکه به هنگر 84 منتقل شدند، سریعا توسط ارتش با کس دیگری جابه‌جا شدند تا خبرنگاران به مسیر دیگری هدایت شوند.


او می‌گوید: «من عکس‌های پدرم را در کنار تکه‌هایی از بقایا دیدم. به او گفتم که آنها چیزهایی نبودند که آن شب در رازول به خانه آورده بود. او هم گفت که ممکن است در آن عکس‌ها چیزهایی از سقوط اصلی وجود داشته باشد؛ ولی بیشتر آنها با چیزهای دیگری عوض شده بودند.»
در مصاحبه‌ای که فریدمن با ژنرال دوبوز انجام داد، از او پرسید: «از صحبت‌های شما این‌طور استنباط کردم که داستان بالون، نوعی سرپوش برای اصل ماجرا بود. درست است؟» ژنرال دوبوز هم جواب داد: «کاملا! ما می‌دانستیم که این سرپوش است ولی از آن برای کنترل و متقاعد کردن رسانه استفاده کردیم.»

 

سرپوش دولت ایالت متحده
بیایید فکر کنیم که یک بشقاب پرنده، واقعا در رازول سقوط کرده است. چرا دولت باید آن را انکار کرده و روی آن سرپوش بگذارد؟
دو سال از جنگ جهانی دوم گذشته است. تنش‌ها بین کشورهای مختلف بالا گرفته و جنگ سرد نیز در حال اوج گرفتن است. مطمئنا این شرایط، زمان خوبی برای اعتراف به اینکه دولت کنترل آسمان کشورش را در دست ندارد، نیست.


فریدمن می‌گوید: «اگر دولت این کار را نمی‌کرد، باید تعجب می‌کردیم. توقع داشتید چه بگویند؟ که بیگانه‌ها دارند به ما سر می‌زنند؟! ما نمی‌دانیم آنها چه می‌خواهند، از کجا می‌آیند یا چطور کار می‌کنند؟! ما فکر می‌کردیم شما باید می‌دانستید؟!»


حال سوال این است که چرا دولت باید در شروع ماجرا از این وسیله سقوط کرده به عنوان «بشقاب پرنده» (Flying Disk) در روزنامه‌ها یاد می‌کرد؟ دو احتمال وجود دارد؛ یکی اینکه یک نفر در رده‌های پایین ارتش هیجان‌زده شده و اشتباهی لپی مرتکب شده است. اما طبق ضوابط ارتش، فرمانده پایگاه 509 باید اجازه اظهارنظر به مطبوعات را می‌داد. پس یک اشتباه ساده به نظر محتمل نمی‌آید. حالت دوم این است که این مساله، طبق برنامه‌ای مشخص در جهت اهداف ضد‌اطلاعاتی بوده. این تئوری می‌گوید که اول اقرار کنید که یک یوفو بوده. بعد آن را با توضیحی عادی مثل بالون هواشناسی توجیه کنید. در این حالت، احتمال اینکه عوام، توجیه زمینی‌تر یعنی بالون هواشناسی را باور کنند بیشتر خواهد بود تا یک سفینه فضایی. البته این به همین سادگی هم نیست.


فریدمن می‌گوید: «اول از همه، مردمی در این شهر هستند که چیزهایی می‌دانستند. بعد، داستانی به مطبوعات بگویید که بعدا بتوانید آن را انکار کنید. این یکی از بهترین روش‌هاست. در این حالت مردم، سرپوش را بهتر باور می‌کنند.»

 

مخالفان و موافقان
فریدمن با تحقیق در مورد رازول، جریان بزرگی را به راه انداخت. یوفولوژیست‌ها مانند زنبورهایی که به کندو جذب می‌شوند به رازول می‌آیند. هر کسی هم برای خودش نظریه‌ای دارد.
دِیو تامس، فیزیکدان و ریاضیدان است. او همچنین رئیس گروهی به نام «نیومکزیکی‌ها برای علم و منطق» است. او می‌گوید: «در علم می‌گوییم که برای ادعاهای بزرگ نیاز به مدارک بزرگ است. اگر بخواهید به کسی مساله‌ای به بزرگی بیگانه‌هایی را که در اعماق فضا سفر می‌کنند و به زمین آمده‌اند ثابت کنید، باید چیزی بیشتر از عکس‌های مات ارائه کنید. شما باید مدرکی فیزیکی ارائه کنید؛ چیزی مثل یک قطره خون بیگانه. اگر این کار را بکنید، از داروین هم مهم‌تر خواهید شد! این داستان تشنگی و کنجکاوی یک دانشمند را برطرف نمی‌کند. دلیل من هم برای باور نکردن رازول این است که هنوز بیگانه‌ها اینجا نیامده‌اند. شاید یک روز بیایند ولی تا امروز نیامده‌اند!»
کسانی هم وجود دارند که نظریات دیگری دارند.
تام کری و دان اشمیت، دو یوفولوژیست هستند که حدود 20 سال در مورد حادثه رازول تحقیق کرده‌ و معتقدند حقیقت ماجرا را کشف کرده‌اند.


تام می‌گوید: «چیزی که در رازول سقوط کرد، اصلا زمینی نبود. این بر اساس گفته‌های ده‌ها نفر از شاهدان سفینه و سرنشینان مرده‌اش ثابت می‌شود. ما رد هفت جسد را که از سفینه به بیرون پرتاب شدند، در سه نقطه مختلف پیدا کردیم. ما چند سال پیش فهمیدیم که مک برازل که اولین بار یوفوی سقوط کرده را دیده بود، چند جسد هم در فاصله چند مایلی آنجا پیدا کرده بود.»
اما این را از کجا فهمیده بودند؟ تام و دان با شاهدان و دختران و برادران و نوه‌های آنها صحبت کردند. همه آنها هم مطالب عجیب و به طرز شگفت‌آوری شبیه به هم را می‌گفتند. بخش‌هایی از این مصاحبه‌ها به این صورت بودند:
 

 

سافو هندرسن، همسر خلبان: «آنها کوچک بودند و نسبت به بدنشان سر بزرگی داشتند.»
جرالد اندرسن که در پنج سالگی اجساد را دیده بود؛ «آنها سرهای بزرگی داشتند که در قسمت بالایی پهن‌تر از پایین بود.»
گلن دنیس، متصدی کفن و دفن رازول؛ «سرها خیلی بزرگ‌تر از بدن آنها بود. چشم‌های عمیقی داشتند. جمجمه‌هایشان هم جالب بود چون حالت ارتجاعی داشت و سخت نبود.»
 

 

باربارا داگر، نوه کلانتر: «پدر بزرگم می‌گفت که سرهایشان بزرگ بود و لباس‌هایی که به تن داشتند مثل ابریشم بود.»
کاترین گرود، دختر خلبان: «آنها نوعی شبه انسان بودند ولی نه کاملا مثل ما.»
باید اقرار کرد که این همه توضیحات شبیه به هم کمی عجیب است. چرا باید این انسان‌ها که سنخیتی با هم ندارند، این داستان‌ها را از خود ساخته باشند؟
حالا فکر کنید که حقیقتا یک نوع حیات بیگانه را ببینید. چرا باید 30 سال صبر کنید تا در مورد آن صحبت کنید؟ این اتفاق کوچکی نیست. پس چرا این همه مدت سکوت کرده‌اید؟ این در صورتی است که تهدید شده باشید.
 

 

گلن دنیس می‌گوید: «آنها گفتند که ما هیچ چیز ندیده‌ایم. هیچ چیزی اینجا سقوط نکرده. من گفتم من یک شهروند خوبم. شما هیچ کاری با من نمی‌توانید بکنید. آنها هم گفتند چرا می‌توانیم. شاید یک روز استخوان‌های شما را از داخل شن‌ها پیدا کنند.»
باربارا داگر: «پلیس ارتش آمد و به من و جورج گفتند که اگر ما هر زمانی به هر نحوی چیزی در مورد این ماجرا به کسی بگوییم، نه فقط ما؛ بلکه خانواده‌هایمان را هم را خواهند کشت.»
 

 

جسی مارسل جونیور هم می‌گوید: «چند بار پدرم در خانه به من گفت هیچ وقت نباید در مورد چیزهایی که می‌دانم چیزی به کسی بگویم. آنها هرگز اتفاق نیفتاده‌اند و در نتیجه من نباید در مورد آنها به کسی یا دوستانم چیزی بگویم.»
در مورد محل سقوط هم حرف‌وحدیث‌های زیادی سر زبان‌هاست. دان و تام یکی از این نظریات را بسط داده‌اند. تام توضیح می‌دهد که به نظر آنها، حدود 35 کیلومتری  جنوب شرقی کورونا اولین برخورد سفینه با زمین رخ می‌دهد. بخشی از آن در آنجا مانده و باقیمانده آن نیز حدود سه تا چهار کیلومتر دورتر با زمین برخورد می‌کند. تعدادی از اجساد نیز در سایت شماره 1 و تعدادی دیگر در سایت شماره 2 یافت شده‌اند. در نهایت، بخش دوم دوباره به هوا بلند شده و حدود 27 کیلومتری سایت دوم به زمین می‌نشیند. «البته هنوز سایت سوم را پیدا نکرده‌ایم ولی به دنبال آن می‌گردیم.»


فریدمن هم می‌گوید: «تا جایی که به من مربوط می‌شود، دو سقوط رخ داده است؛ از طرفی عده‌ای هستند که می‌خواهند عظمت حادثه رازول، آنان را در مرکز توجه قرار دهد. آنها بر مکان‌های دیگری تاکید دارند و عده‌ای هم هستند که بر سر این نظریات باقی می‌مانند؛ حتی مدت‌ها بعد از اینکه داده‌ها نشان می‌دهد اشتباه کرده بودند.»


پس امروزه می‌بینیم که داستان رازول، صنعت جدیدی را به راه انداخته است و هر کس بر اساس سلیقه خود حرفی برای گفتن دارد.

 

توضیح بدهید!
در این بین اتفاق جالبی افتاد؛ در اوایل دهه 1990، فرماندار نیومکزیکو آن‌چنان تحت تاثیر این جریان قرار گرفت که از نیروی هوایی خواست نوعی توضیح در مورد این حادثه ارائه دهد. دولت هم در کمال تعجب به این درخواست جواب داد.
گزارش دولت با عنوان «حقیقت در برابر تخیل در صحرای نیومکزیکو»، آن‌چنان هم برای خواندن، مطلب جالب توجهی نیست. پس از خارج کردن هزاران دلار و به کار گرفتن بیش از 30 نفر در طول مدتی حدود دو سال، دولت گزارشی 975 صفحه‌ای در مورد این حادثه منتشر کرد و در آن مدعی شد که آنچه در رازول سقوط کرده بود، پروژه‌ای سری به نام «پروژه موگول» بود.


دیو تامس توضیح می‌دهد: «اطلاق عنوان بالون هواشناسی به آنها کار غیر‌عادلانه‌ای بود. اینها بالون‌های معمولی نبودند. آنها غول‌هایی با 180 متر بلندی بودند که کلی متعلقات دیگر به آنها نصب شده بود. آنها رادار گریز بودند و ظاهری با جلای فلزی داشتند.»
آیا ممکن است دولت راست گفته باشد؟ اگر این‌طور است، چرا باید یک گزارش 300 صفحه‌ای دیگر هم برای توجیه علائم شبه هیروگلیف جسی مارسل جونیور تهیه کند؟
بیایید از اول ببینیم چه اتفاقی افتاد. چیزی در رازول سقوط می‌کند. ارتش می‌گوید که یک بالون هواشناسی بوده است و گزارش رازول را منتشر می‌کند. بیشتر از 900 صفحه توضیح برای قبولاندن چیزی که ظاهرا یک بالون ساده است، به نظر برای عده‌ای مشکوک است.


فریدمن می‌گوید: «پروژه موگول نمی‌تواند قابل قبول باشد؛ چون همه چیز درباره آن اشتباه است. ویژگی‌های توضیحات افرادی که در ماجرا شاهد وقایع بودند، اصلا با توضیحات گزارش رازول نمی‌خواند. فویل بالون موگول را یک بچه سه ساله می‌تواند پاره کند. چوب بالسای آن را هم یک بچه می‌تواند بشکند؛ در صورتی که شاهدان می‌گویند که نه آتش می‌گرفت و نه می‌شد آن را شکست. اینها یک چیز نمی‌گویند. چیز دیگری که درباره موگول مشکوک است، این است که هیچ تکنولوژی سری در ساختن این بالون‌ها به‌کار نرفته است. همه چیز آن خیلی عادی بود. تنها چیز سری آن، هدف وجودی‌اش بود.»
در صفحه 302 گزارش رازول هم سعی شده تا معنی علامت‌های روی نوار «‌آی» شکل توضیح داده شود. چه توضیحی هم از این ساده‌تر که برچسب روی این قطعه ساخت یک شرکت تولید اسباب بازی است که یک سری نقوش را برای رد گم کردن وسایل جاسوسی چاپ کرده است؟


جسی جونیور می‌گوید: «من این علامت‌هایی را که در گزارش چاپ‌شده، دیده‌ام. پهنای آنها بیشتر از آن چیزی است که آن شب پدرم به خانه آورد. نقوش آن هم زمین تا آسمان با این گل و بته‌ها تفاوت دارد آن علامت‌ها کلا چیز دیگری هستند.»

 

داستان آدمک‌ها
در سال 1997، نیروی هوایی گزارش 300 صفحه‌ای دیگری در مورد حادثه رازول با نام «گزارش رازول - پرونده بسته» را منتشر کرد. این گزارش سعی داشت اجسادی را که مردم دیده بودند توجیه کند. یک توجیه ابلهانه دیگر؛ آدمک‌های مصنوعی سقوط کرده.
نیک رِدفِرن، یک محقق پدیده اشیای پرنده ناشناس است و تاکنون هفت جلد کتاب در حیطه پارانرمال به رشته تالیف در آورده است. زمانی که ایده آدمک‌ها مطرح شد، او بلافاصله نظرش را ارائه داد.


او می‌گوید: «رازول هر روز بیشتر و بیشتر غیر‌قابل توضیح می‌شود و به همین خاطر هم راز آن هنوز برای ما آشکار نشده است. مردم هم از خود می‌پرسند، شاید یک یوفو بوده؟ شاید یک بالون بوده؟ شاید آدمک بوده؟ ولی در نهایت برای من قابل قبول نیست که نظریات ارتش را باور کنم. برای من عجیب است که دولت چرا این همه نظریات مختلف و متناقض با روایت شاهدان ارائه می‌دهد؟»
ولی اگر این ادعا درست باشد، واقعا چرا باید دولت آدمک‌های آزمایش‌هایش را همین‌طور در بیابان رها کند؟ خوب جواب آن هم برای آزمایش‌هایی مانند تست صندلی‌های پرتاب جنگنده‌ها در ارتفاعات بسیار زیاد است. ولی گاف این ادعا وقتی معلوم می‌شود که بدانیم استفاده از آدمک‌ها برای اولین بار در سال 1953 شروع شد.


فریدمن توضیح می‌دهد: «بین سال‌های 1953 و 1947 شش سال فاصله است که احتمالا آدمک‌ها با سفر در زمان آن را طی کرده‌اند! مشخص است که این ادعاها مضحک هستند. دوما اینکه این آدمک‌ها باید هم قد و هم وزن با یک خلبان باشند.»


تام کری هم می‌گوید: «شاهدان همه به یک صورت می‌گویند که اجساد، حدود 1 متر تا 3/1 متر قد داشتند. رنگ آنها هم سبز مایل به خاکستری و صورتی بوده. بینی آنها هم وجود نداشته. فقط دو سوراخ در جای بینی وجود داشته. لب نداشتند. دهان آنها هم مانند اینکه با تیغ بریده شده باشد، شکافی کوچک بوده. برجستگی کوچکی در محل گوش وجود داشته و مو هم نداشتند. شکل کلی سر آنها مانند یک تخم‌مرغ برعکس بوده است. مسلما هیچ یک از این توصیفات، شبیه یک آدمک آزمایشی نیست.»


جدا از اینکه مردم آدمک دیده‌اند یا اجساد بیگانه ها، یک مطلب مهم باقی می‌ماند.
اگر تمام این ماجرا توهم احمقانه چند نفر آدم ساده است، چرا نیروی هوایی باید این همه هزینه و زمان را صرف انکار ادعاها مبنی بر وجود اجساد بیگانه‌ها کند؟


به عقیده دیو تامس: «نظریات توطئه، خود سوخت خود هستند و هر تلاشی برای توضیح این نظریه، خود به بخشی از نظریه توطئه تبدیل می‌شود. در هر صورت مردم این جور مسائل را دوست دارند و این یک جور داستان هیجان‌انگیز می‌شود.»
در اینکه خود ارتش در به راه انداختن سر و صداها و ایجاد نظریات توطئه سهم مهمی دارد، شکی نیست؛ ولی آیا اینها به ما در فهمیدن حقیقت ماجرا کمکی می‌کنند؟ متاسفانه، نه زیاد! شاید همین نکته اساسی این ماجرا باشد.

 

آلمان نازی و رازول
بیایید به اول ماجرا برگردیم. دو سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته است. دشمن بزرگ ایالات متحده بیگانه‌ها نیستند؛ بلکه آلمان نازی است. شاید آن شب، مردم رازول حقیقتا یک بشقاب پرنده دیدند. اگر آنچه آنها دیدند سفینه‌ای از فضا نبود، چه؟ اگر آنچه دیدند یک دستگاه فوق پیشرفته طراحی شده توسط نازی‌ها بود، چه؟


نیک رِدفِرن می‌گوید: «یکی از شایعاتی که سال‌ها بر سر زبان هاست، می‌گوید که نازی‌ها در تلاش بودند تا وسیله‌ای به شکل یک بشقاب پرنده تولید کنند. حال این را فراموش نکنید که بسیاری از این شایعات و داستان‌ها ممکن است حقیقت نداشته باشند و حاصل یک کلاغ و چهل کلاغ عده‌ای زودباور یا افسانه‌های محلی و از این دست باشند. ولی در مورد این مساله مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد نازی‌ها واقعا درحال کار روی چنین دستگاهی بودند. آرشیوهای FBI نشان می‌دهد که مصاحبه‌های انجام شده با زندانی‌های جنگی و خلبان‌های جنگ جهانی دوم ثابت می‌کنند نازی‌ها حتی در پایگاه‌های مختلفی در آلمان، پرواز‌های آزمایشی نیز با این وسیله گرد و بشقاب شکل انجام داده‌اند.»


حال این چه ربطی به رازول دارد؟ داستان از این قرار است که دانشمندانی که روی چنین پروژه‌های سری در آلمان نازی کار می‌کردند، به صورت مخفیانه به آمریکا برده شدند. نام این عملیات، پروژه گیره کاغذ (Project Paperclip) بود.
نیک رِدفِرن می‌گوید: «این پروژه در اواخر جنگ جهانی شروع شد تا از دانشمندان آلمان نازی در جهت اهداف و تحقیقات جنگی آمریکا استفاده شود. البته در همان زمان هم مشخص شد که دشمن آمریکا، آلمان نخواهد بود؛ بلکه شوروی در مقابل آمریکا قرار خواهد گرفت. با شکست آلمان‌ها هم سعی شد تا آنجایی که امکان داشت و قبل از اینکه روس‌ها دستشان به آنها برسد، دانشمندان آلمانی را به آمریکا ببرند.»


حدس بزنید آنها را به کجا بردند؟ جنوب شرقی نیو مکزیکو! آیا ممکن است بشقاب پرنده‌ای که در رازول سقوط کرد، یک وسیله آلمانی بوده؟
نیک رِدفِرن ادامه می‌دهد: «یکی از دلایل اصلی مبنی بر اینکه پروژه گیره کاغذ محرمانه و بحث‌برانگیز باشد، این بود که بسیاری از این دانشمندان، کسانی نبودند که فقط به دستور نازی‌ها به کار بپردازند؛ بلکه خود آنها نازی‌های متعصب بودند. البته اگر مردم از این مساله با خبر می‌شدند، مسلما عکس‌العمل‌های بدی نسبت به آن نشان می‌دادند.»
یک احتمال دیگر هم وجود دارد؛ اگر دولت ایالات متحده این بحث‌ها را به راه اندخته تا حواس‌ها را از پروژه‌های فوق سری خود منحرف کند، چه؟
در مورد آدم‌های کوچک سبز رنگ چه؟ پروژه گیره کاغذ ممکن است تا حدی توضیحی قابل قبول در مورد دیسک پرنده باشد؛ ولی راننده‌های یک متری آن چه؟


یک توضیح ممکن است این باشد که در پروازی آزمایشی، میمون‌هایی که سوار آن وسیله بودند، در اثر سقوط مرده و مردم، آنها را با چیز دیگری اشتباه گرفته‌اند. این نظریه هم یک اشکال بزرگ دارد.
فریدمن می‌گوید: «هیچ چیزی که به عنوان انسان ساخت قابل شناسایی باشد، در این ماجرا دیده نمی‌شود؛ نه لوله دیده شده، نه سیم، نه ماسک تنفس، نه پیچ و نه هیچ دیگری که قابل شناسایی باشد. اگر این کار نازی‌ها بوده، آنها چطور توانسته بودند در آن زمان، چنین چیزی بسازند؛ در صورتی که ما امروز، یعنی 60 سال بعد از آن هنوز چنین وسیله‌هایی را نساخته‌ایم.»


حال با در نظر گرفتن تمامی موارد، می‌بینیم که اصلا مهم نیست یک بشقاب پرنده در رازول سقوط کرده یا نه! کسانی که به وجود حیات هوشمند فرازمینی معتقد باشند، بر سر اعتفاد خود می‌مانند و شکاکانی هم که هیچ چیزی را تا در یک مجله علمی نبینند، باور نمی‌کنند، بر سر حرف‌های خود باقی می‌مانند.


تام کری می‌گوید: «خیلی‌ها از ما می‌پرسند که آنها از کجا آمده‌اند؟ یا چگونه سفینه‌ای که بین کهکشان‌ها یا ستاره‌ها سفر می‌کرد، روی زمین سقوط می‌کند؟ جواب من این است: نمی‌دانم! ولی به‌هرحال این اتفاق افتاد.»
فریدمن هم می‌گوید: «من نمی‌توانم به موضوعی هیجان انگیزتر از این فکر کنم و چیزی که به من انرژی می‌دهد، پاسخ مردم به تحقیقاتم است. بله، من هم در یوفولوژی منتقدانی دارم؛ ولی مساله این است که اگر ما چیزی می‌دانیم، مسؤولیت داریم که در موردش صحبت کنیم. من هم دارم همین کار را می‌کنم.»


دیو تامس می‌گوید: «من فکر می‌کنم تنها چیزی که استنتن فریدمن‌ها و یوفولوژیست‌های دیگر را متقاعد می‌کند رازول آن چیزی نبود که فکر می‌کنند، نشستن یک یوفو روی چمن‌های کاخ سفید است؛ درحالی‌که سرنشین‌هایش از آن پایین می‌آیند و بعد از احوال‌پرسی می‌گویند، باور کنید رازول کار ما نبود!»

چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:,

|
 


اگه شاهد حوادث ماورالطبیعه بوده اید در وبلاگ ما عضو شوید.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! باران... حقیقت آسمان را به زمین خواهد رساند حتی اگر بزرگ ترین چتر غفلت را بر سر گرفته باشیم. مهشید هاشمی


تجربیات

 

صنم گل
elahe

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ماورالطبیعه و آدرس sanamgol.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عشق هرگز نمیمیرد
خدایا تنهام گذاشت
عشق و چت
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

 

 

آیت الکرسی
ایا بانوان جزو یاران امام زمان خواهند بود؟
فواید خواندن آیت الکرسی
آخر دنیا در قرآن
پیشگوییهای نوستراداموس
بشقاب پرنده در ایران
دیدن جن در ایران
تجربه نزدیک به مرگ
مثلث برمودا
جزیره دوار
ماجرای پرسرو صداترین بشقاب پرنده تاریخ

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 25005
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً


دریافت کد بارش برف چت روم

فروشگاه ساعت مچی code By 20Tools.com -->